*گاهی رمانهایی نوشته میشوند که در بستر یک تاریخِ واقعی روی داده است، به گونهای که بعد از خواندن آن میتوان سادهتر از تاریخ آن کشور مطّلع شد. چرا که رمان، داستانِ زندگی مردم است؛ نمود نسبتا واقعی از رفتارها، عکسالعملها و آداب و رسوم اشخاص یک جامعه. نکته قابل توجه اینکه میتوان ادعا کرد هر نوشته -اعم از رمان و داستان و مقاله- نسبت به رسانه تصویری، نمایشی حقیقیتر از زندگی و افکار یک جامعه ارائه میدهد. زیرا قلم و کاغذ ابزاری مردمیتر و قدیمیتر به حساب میآید.
*رمان «دزیره» خاطراتگونهای است که به قلم «آن ماری سلینکو» روایت میشود. سلینکو در سال 1914 در ویَن به دنیا آمد. دختر صنعتگری ارتشی بود، تاریخ را در دانشگاه وین آموخت و بعدها در کنار نویسندگی به عنوان خبرنگار در روزنامهای فرانسوی مشغول به کار شد. پس از ازدواج با کریستیانس(دانشجوی دانمارکی) در این کشور اقامت کرد. هنگامی که در جنگ جهانی دوم دانمارک از سوی ارتش نازی اشغال شد، سلینکو به همراه شوهرش با سوار شدن در قایقی ماهیگیری از چنگال گشتاپو گریختند. پس از ساکن شدن در کشور سوئد، به فکر افتاد زندگینامه و تاریخچه خاندانی را که هنوز هم در سوئد سلطنت میکند بنویسد. پژوهشهایش 5سال طول کشید و نوشتن کتاب هم 2سال وقت گرفت. سلینکو در سال1986 در کپنهاک درگذشت.
*داستان، گویی از زبانِ «اوژنی دزیره کلاری» دخترِ یک بازرگان ابریشم اهل فرانسه به رشته تحریر درآمده. دختری که کوچکترین فرزند یک خانواده متمول و به اصطلاح نجیبزاده است که از همان کودکی زندگیاش با ناپلئون پیوندی ناگسستنی میخورد. همان «ناپلئون بناپارت» مشهور تاریخ!
سادهتر: دزیره، دختر مورد علاقه ناپلئون است. اما جالب است که بدانید این علاقه تنها بهانهای است تا بتوان با استفاده از آن، فرانسه دوران ناپلئون را مروری گذرا کرد؛ و نه تنها فرانسه، بلکه اروپای قرن ناپلئون را. دزیره شما را به ایتالیا، فرانسه، سوئد، دربار ناپلئون و بسیاری از جاهایی میبرد که در هیچیک از کتابهای تاریخِ محض، اینچنین جذاب نخواهید یافت.
«دزیره» از آن رمانهایی نیست که ترسیم فضای تاریخیاش خسته کننده و کسالتبار شود یا برعکس آدم را در فضایی رویایی و به دور از واقعیت گرفتار کند. از طرفی دیگر، اگرچه موضعگیری نویسنده در مورد ناپلئون کاملا قابل قبول یا قابل رد نیست لیکن میتوان آن را فرصتی شمرد برای خواندن تاریخ اروپا از دریچه نگاهِ یک نویسنده اروپایی که بیشک با نگاه یک سیاستمدار یا محقق توفیر میکند.
در ضمن اگر خاطر مبارکتان باشد در معرفی رمان «شرق بهشت» بخشی را به تعریف و تمجید مترجمِ توانایش پرداختیم. قابل ذکر است که این کتاب هم توسط همان مترجم یعنی جناب پرویز شهدی ترجمه شده است. ترجمهای روان و جذاب که لذت خواندن کتاب را دوچندان میکند.
تردید نکنید که پس از خواندن دزیره علاقهمند خواهید شد یک دوره تاریخِ ویلدورانت را مطالعه کنید. یا چند واحد تاریخ فرانسه در واحدهای درسیتان لحاظ شود، حتی اگر مثل من دل خوشی نسبت به تاریخ-از نوع درسیاش- نداشته باشید.
*«...نوامبر گذشته چهارده سالم تمام شد و پدرم این دفتر خاطرات زیبا را برای زادروزم به من هدیه داد. طبعا نوشتن در این صفحههای سفید زیبا حیف است. این دفترِ کتابمانند، قفلی هم دارد که میتوانم آن را ببندم. هیچکس، حتی خواهرم ژولی هم نخواهد فهمید چی توی آن نوشتهام. این آخرین هدیه پدر عزیزم است. اسم پدرم فرانسوا کلاری است. فروشنده حریر در مارسی بود که دو ماه پیش بر اثر بیماری ذاتالریه درگذشت...»
*این کتاب را میتوان از انتشارت کتاب آفتاب واقع در چهارراه شهدا، پشت باغ نادری، مجتمع گنجینه کتاب تهیه نمود. شماره تماس: 0511.2222204