چهل عاشقانه آرام
وقتی یک زوج شاد و صمیمی را از گوشهای به تماشا مینشینیم، با خود یا اطرافیانمان زمزمه میکنیم که: «خوشا به حالشان! اینها چقدر خوشبختند...» یا «این دو چقدر شانس آوردهاند که با هم اینقدر جورند!» بیآنکه از ماجراهای درون زندگیشان باخبر باشیم. نمیتوان به تمامی انکار کرد خوشبختی رمزآلودی را که باعث آشنایی و پیوند خوردن این زوجها شده است؛ اما این خوشبختی تنها در رسیدن و پیوند خوردن خلاصه نمیشود. چه افراد شیدایی که داستان ازدواج و عاشقیشان، افسانه شیرین و فرهاد را به خاطر تداعی میکند؛ اما پس از پیوندشان میبینیم که همزبانی و همدلی ایشان در ایام فراق، بیش از روزگار وصال بوده است.
در فراز و نشیب زندگی مشترک، بسیار پیش میآید که مرد و زن دچار بدفهمی از یکدیگر شوند و زبان و رفتار شخص مقابل را به درستی درک نکنند. در نامه نوشتن فرصتی فراهم میآید تا هم نویسنده خوب افکارش را بالا و پایین کند و هم خواننده در زمانی مناسب تلاش کند سوءتفاهم پیش آمده را به تفاهم و محبت تبدیل کند. البته نامه نوشتن هم آدابی دارد که میتوان آن را به خوبی در کتاب «چهل نامه کوتاه به همسرم» از زندهیاد نادر ابراهیمی آموخت. نامههایی بیپرده که ما را با زندگی همراه با اندوه و رنجیدگی و شادی و مهربانی آشنا میکند.
**برخی حرفها برای شنیده شدن به راههای جدید نیازمندند. نه فقط عاشقانهها. گاهی گلهها و شکایتها و بیان ناراحتیها، گاهی نیز عذرخواهیها و اظهار تاسفهای قلبی عمیق باید به قلم آیند. آنزمان است که فرصت چندباره خواندن و خوب تامل کردن فراهم میآید. گاه بیان خواستها و انتظارات وقتی در روی کاغذ مینشیند دلنشینتر میشود، مخصوصاً اگر با کلمات شیرین و همدلانه همراه باشد. نامههای نادر، چهلگانهای است برای حرفهایی که شاید بسیاری از مردان وقتی برای همسرانشان بخوانند زیر لب بگویند: چهعجیب! من هم میخواستم همین را به تو بگویم.
از سوی دیگر، این نامهها دربردارنده نوعی شناخت بیواسطه از دنیای زندگی مشترک است. برای آنان که هنوز همسفری ندارند دنیایی واقعی از گلهها و نیازهای یک زندگی مشترک را به تصویر میکشد و آنان را با مشکلات و مصائب یک زندگی و راهحلهای عاشقانه آن آشنا میکند. کتاب نویسنده بیانگر این اعتقاد نادر است که: خوشبختی یافتنی نیست، ساختنیست.
عزیز من !
دیروز به دلیلی چه بسا برحق، از من رنجیده بودی. دیشب که در باب فروش چیزی برای دادن اجارهی خانه، با مهرمندی آغاز سخن کردی، ناگهان دلم دریچهای گشوده شد و شادی بیحسابی به قلبم ریخت؛ چرا که دیدم، ما، رنجیدگیهای حاصل از روزگار را، چون موجهای غران بیتاب، چه خوب از سر میگذرانیم...
راستش، من گاهی فکر میکنم این کاری عظیم و بسیار عظیم بوده است که ما، در طول بیست سال زندگی مشترک سرشار از دشواری و ناهمواری، هرگز به هیچ صورت و بهانه، آشکار و پنهان، هیچگونه قهری نداشتهایم؛ اما بعد میبینم که سالیان سال است این کار، جمیع دشواریهای خود را از دست داده است و به طبیعتی بسیار ساده تبدیل شده - چنان که امروز، حتی تصور چنین حادثهی مضحکی نیز، تا حد زیادی میتواند خجالتآور باشد.
من گمان میکنم همهی صعوبت و سنگینی مسأله، بستگی به پیمانهای صمیمانه روزهای اول و نگهداشت آن پیمانها در همان یکی-دو سال نخستین داشته باشد.
وقتی حریمی ساختیم، به ضرورت و مدلّل ، و آن را پذیرفتیم، شکستن این حریم، بسیار دشوارتر از پاس داشتن و بر پا نگه داشتن آن است. ویران کردن یک دیوار سنگی استوار، مسلما مشکلتر از باقی گذاشتن آن است… ما، قهر را، در زندگی کوچک خود، به ناممکن تبدیل کردهایم؛ به زبانی که یاد نگرفتیم تا بتوانیم به کار ببریم.
... قهر، دو قفله کردن دری است که به اجبار، زمانی بعد، باید گشوده شود، و هر چه تعداد قفلها بیشتر باشد و چفت و بستها محکمتر، در، ناگزیر، با خشونت بیشتر گشوده خواهد شد.
پینوشت: این معرفی دو نویسنده دارد بخش نخست (قبل از عکس) به قلم آقای جاکتابی و بخش دوم (بعد از عکس) به قلم خانم جاکتابی است. بخش سوم هم که طبیعتاً به قلم نادر ابراهیمی است برای همسرش فرزانه منصوری.
مشخصات کتاب:
عنوان: چهل نامه کوتاه به همسرمنویسنده: نادر ابراهیمی
ناشر: روزبهان
قطع: رقعی
تعداد صفحه:۱۴۰
قیمت:۸۵۰۰ تومان
این کتاب را میتوان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبهروی شیرازی۱۴، پاساژ رحیمپور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱.۳۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.