رستاخیز کلمات
*...حماسه رود را درودی نباید گفت
که از خروش، ناگزیر است
من تلاش آبی را
کز آوندِ گیاهی خُرد بالا میرود،
بیش پاس میدارم
تا رودی که با غرّشی بلند
دربستری ناگزیر میرود
آه، رود، ای رود!
چنین غرّه، کف بر لب میاور
تناوریات، آماس، نه فربهیست
حماسه تو را از من درودی نیست...
چنگیز هم خونخوارتر از لحظهها نیست
زمان، سیریناپذیر است
میان شهادت و شقاوت،
فاصله به درازای تفنگیست
تا در کدام سوی آن ایستاده باشی!
دگرباره سلام بر درخت که تا زنده است
ازو قنداق تفنگی نمیتوان ساخت!...

*برای کتابِ شاعری چون «سیدعلی موسوی گرمارودی» به سختی میتوان مقدمهای نوشت. همینقدر میتوان گفت برخی از اشعار او به تنهایی، برای کارنامه شاعریِ او کافیست. از نوجوانی با برخی از اشعارش مانوس بودهام اما هنوز از خوانِشِ آنها به وجد میآیم. و گاهی با خود میگویم: ای کاش فقط همین یک جمله را من سروده بودم!
*«صدای سبز» عنوان کتابی است که شاعر، بر بِهگزیده شعرهای خویش، به همراه هشتاد شعرِ نوسرودهاش نام نهاده است. این کتاب با یک گفتگو، با عنوان «جوشش و کوشش در شعر» و همچنین با مقدمه ارزشمند استاد بهاءالدین خرمشاهی و نقد دیگر نخبگان شعریِ معاصر بر شعرِ نخبهی گرمارودی، آغاز میگردد و شامل مجموعهای از اشعار ایشان در قالبِ: آزاد، نیمایی، چکامه، قطعه، غزل، مثنوی، مسمّط، رباعی و... است که نشانهی مختصری از تواناییِ شعری او در قالبهای متنوع است؛ اما هنگامی که به دریای شعریِ او مینگریم درمییابیم که شعر او فراتر از این ستایشهاست.
احتمالا شعر «در سایهسار نخل ولایت» که در ثنای حضرت علی(ع) سروده شده را به فراخور آنکه در کتاب درسیمان آمده خوانده باشیم، آنجا که میگوید: «شعرِ سپید من، روسیاه ماند/که در فضای تو به بیوزنی افتاد» اما حقیقت آن است که کمتر شعری را در مدحِ ائمه معصوم، چنین سپیدرو مییابیم. از طرفی باید اعتراف نمود که شعرهای دینی و شیعیِ او(مانند «خط خون»، «ساقیِ حق»، «سپیده هشتم» و...) که در اوج قله شعریِ ما جلوه مینماید فرصتِ جلوهگری را از دیگر اشعار درخشان او ربوده است که اگر بیغَرَض و بدون پیشداوری سراغ اشعار درخشان او مانند: «حماسه درخت»، «وانگرش»، «دریغا تنهاییِ انسان»، «مومیایی»، «خیالهای قطبی» و... برویم، حاصلِ عرقریزانِ روحیِ او را پُربارتر از سرودههای برخی شاعرانِ مطرح معاصر خواهیم یافت؛ که او اندیشه و کلام را، خصوصا در شعرِ آزادش، به زیبایی در هم تنیده و بارور ساخته است. اشعار گرمارودی، رستاخیزی از کلمات و واژگان است که او به حق هر واژه را در جایگاهِ واقعی خودش و آنجا که بایدش محشور نموده است. زیبایی این فراز از شعر «حماسه درخت»اش را با هم احساس کنیم:
«...غرور، تیری بود
و مگر واژگون بر کمان نهاده بودم
که تا از شَست، رَست
هم بر سینهی من نشست...»

*«ترنّم داوودی سکوت» عنوان مجموعه غزلهای «قربان ولیئی»، این شاعر ستوده و تواناست. شاعری که کارش فراتر از بازی با کلمات و عبارات تکراریست و با تاسف باید اعتراف نمود که شعر و کتابش بیش از اینها ارزش شهرت و فراگیری دارد. ترنم داوودی سکوت از آن کتابهایی نیست که لازم باشد در میان اوراقش، به زحمت، به دنبال شعری ناب بگردی. او به راحتی این واقعیت را اثبات کرده که: در دل قالبهای کهنهای، مانند غزل، هنوز تعابیر بِکر و دستنخوردهای وجود دارد که منتظر دستی لایق است. شاعر زمانی لایق صید شهود میشود که روح خود را برای دگرگونه نگریستن به عالم هستی، فربه کرده باشد. و روح آن زمان فربه میشود که از تُنگِ تَنگِ عادتها و روزمرگیها خارج شود. شاعر وقتی تابِ سکوت و تنهایی، در پیلۀ خویش را نداشته باشد چگونه میتواند پروانه را ـ آن زمان که بالش را به شعلههای نور روشن میسازد- فهم کند؟ خوشا بیکرانگیِ شاعران دریادل! از قربان ولیئی، جز اینکه متولد 1349 در شهرستان صحنه، واقع در استان کرمانشاه است و اینکه مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران اخذ نموده، چه میتوان گفت؟ اصلا اینها چه ارزشی دارد وقتی او شاعری آئینهدل است. بهتر است بیخود زحمت توصیف اشعار او را به خود ندهم که به قول خودش: «شرمندهام... اسیر عبارات ماندهام».
رباعی بالا از «میلاد عرفانپور» شاعرِ جوانِ شیرازی است که سابقه شاعری او به ایام نوجوانیاش بر میگردد. البته نام شیراز را که میشنویم ناخودآگاه ذهنمان شهری شاعرپرور را تداعی میکند. شهر شاعران بزرگی چون حافظ و سعدی که هرکدام میراثی جاودان، برای ادبیات ما محسوب میشود. عرفانپور یک رباعیسُرا است که تا کنون سه دفتر از وی منتشر شده است. اولین مجموعه او «از شرمِ برادرم» نام داشت. سپس مجموعه «پاییز بهاریست که عاشق شده است» منتشر شد و پس از چند سال، مجموعه «پادشهر» به تازگی انتشار یافت. شاید از نگاه برخی رباعی ـبه جهت کوتاه بودنـ یک قالبِ شعریِ ساده باشد اما اگر یکبار سعی کرده باشید یک پیامک جذاب و تاثیرگذار از خودتان تولید کنید به احتمال زیاد چنین گمانی نخواهید داشت. شعر عرفانپور دارای چند ویژگی است که به صورت مختصر به آنها اشاره میکنیم:
