جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبیات دینی» ثبت شده است

چه باید کرد؟


*این شب‌ها لیالیِ قدر است و مدام فکر می‌کنیم که چه کنیم تا این فرصتِ ویژه را از دست ندهیم؟ شاید این شب‌ها بیش‌تر به این پرسش فکر می‌کنیم که در زندگی چه باید کرد؟ اتفاقا گاهی به پاسخ‌های مناسبی هم می‌رسیم و حتی از این کشف و شهود دچار وجد بسیار می‌شویم و... اما همین که چند روزی می‌گذرد و دیگر این رسالت فکر کردن و عبادت کردن را از دوش خود برداشته می‌بینیم، آن کشف و شهودها همچون صابون خیسی از دست‌مان لیز می‌خورد و تا کی شود که خلوتی دوباره پیدا کنیم و کمی به این چیزها فکر کنیم.


*تصمیم داشتم این هفته کتابی را معرفی کنم از زنده‌یاد علی صفایی حائری؛ اما به دلایلی این معرفی را به تاخیر می‌اندازم تا کتابی از شاگردان ایشان معرفی کنم. «اندیشه‌های پنهان» اثر جناب «علاءالدین اسکندری» کتابی است که شاید برای محفوظ ماندن و همچنین منظم شدن و مکتوب شدن و وسیع شدن این افکار، به ما کمک خوبی بکند. این کتاب به ادعای خود نویسنده برگرفته از افکار خود مرحوم صفایی حائری است؛ اما در عین این‌که همیشه آب سرچشمه زلالی و خنکای بیش‌تری دارد این کتاب دو وجه تمایز دارد. یکی این‌که قلم این نویسنده فراخ‌تر و بازتر به طرح برخی مسائل می‌پردازد و فهم مسائل را ساده‌تر کرده است و دوم این‌که این کتاب سیر متفاوت و تدوین متفاوتی دارد و برای ورود به آثار و اندیشه‌های بلند مرحوم صفایی، گام مناسبی می‌تواند باشد.


اندیشه‌های پنهان


*نویسنده در مقدمه یادداشتی دارد با عنوان «زندگی بی‌حاصل» که در آن اشاره دارد به لزوم داشتن یک هدف مشخص و یک نقشه مشخص در زندگی و این‌که نبود این دو، چقدر سرگردانی و تکرار را برای‌مان فراهم می‌کند. سپس در آغاز فصل اول به معرفی انواع دین می‌پردازد و پس از آن به طرح کلی دین اصیل وارد می‌شود و ویژگی‌های آن را برمی‌شمرد. در فصل دوم هم به طرح این سوال‌ها که «چرا سوال کنیم؟» و «چگونه سوال کنیم؟» می‌پردازد و پس از آن روش شناخت...


*«... مثال ما مثال آن‌هایی است که در زمینی مشغول به کارند. با شتاب آجرها را بالا می‌اندازند و بارها را به دوش می‌کشند و چیزی می‌سازند. سلام می‌کنی و می‌پرسی: چه می‌کنید؟ جواب می‌شنوی نمی‌دانیم! نقشه دارید؟ -نه! چه‌قدر مصالح می‌خواهید؟ -نمی‌دانیم! آیا باید این‌جا را دیوار کشید؟ -نمی‌دانیم! پس چه می‌کنید؟ و جواب می‌شنوی که: تو راه بیفت، راه به تو می‌گوید چه بکن. تو شروع کن تا بفهمی چگونه باید ادامه بدهی! و تو با خنده می‌گویی پس حرکت معکوس دارید؟ اول مصالح جمع می‌کنید، سپس می‌سازید، سپس نقشه می‌کشید! سپس معلوم می‌کنید که چه می‌خواستید؟! اول عمل، بعد طرح، بعد هدف؟!...»





مشخصات:
عنوان: اندیشه‌های پنهان
نویسنده: علاءالدین اسکندری
ناشر: لیلة‌القدر
تعداد صفحه: ۱۹۸
قیمت: ۲۰۰۰تومان


این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.



۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۲
زهیر قدسی

جمعه‌ها هنوز خوابیم!


*یک عمر تو زخم‌های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ما دستی
شعبان که به نیمه می‌رسد آقاجان!
ما تازه به یادمان می‌آید هستی.


این رباعی را برای خودم نوشتم تا به خودم طعنه زده باشم برای کم‌کاری‌ام. برای این‌که توجیه کرده باشم خودم را... برای این‌که عذرخواهی کرده باشم... برای این‌که بگویم جمعه‌ها اگرچه ندانیم چرا، اما هنوز دل‌مان می‌گیرد... برای این‌که عصرهای جمعه سخت‌ترین لحظات هفته‌اند... و بگویم که سخت شده نوشتن برای تو چون دیگر اسیر عبارات و کلیشه‌ها شدم و نمی‌توانم زیباترین نوشته‌هایم را به تو تقدیم کنم. شاید هم این تقصیر تنها بر من نباشد، منی که تنها ابزار دم دستی‌ام همین کلمات‌اند؛ کلماتی که هیچ‌گاه پاسدار خوبی برای‌شان نبوده‌ایم و زیاده هر جا و هر زمان خرج‌شان کرده‌ایم بی‌ آن‌که  حواس‌مان باشد که کلمات با این بی‌احتیاطی ادبی ما، از معنای واقعی خود دور می‌افتند و می‌شوند جز واژگان معمولی روزمره. و«انتظار» از آن واژه‌های مظلوم عصر ماست.


جمعه‌ها هنوز خوای می‌بینند


*«جمعه‌ها هنوز خواب می‌بینند» عنوان مجموعه شعری از «سودابه مهیجی» است. ۵۲ غزل از شاعر جوانی که همه سروده‌هایش به مفهوم انتظار می‌پردازد. شاعری که در سروده‌هایش سعی کرده  از نگاه کلیشه‌ای پرهیز کند و بیش‌تر حرف دل خویش بگوید تا این‌که به تکرار مکررات بپردازد. کم نیستند شاعرانی که پیش از این در این وادی سخن‌پردازی کرده‌اند، اما ویژگی شاعران موفق معاصر ما این است که در شعرهای لبریز از حس انتظارشان، خود را به پای میز محاکمه بکشانند و در حکم متهم ردیف اول با خود و نسل‌شان سخن بگویند، به زمانه‌ اعتراض کنند و در یک کلمه، انتظار را از بُعد دیگری جز انفعال به مخاطب بنمایانند.

شاعر حتی تمام سعی خود را می‌کند تا از مستقیم‌گویی پرهیز کند و شاید به همین خاطر است که شعرش هم پیچ و تاب‌های عاشقانه غزل را دارد و هم در ذات خود نوعی نگاه اجتماعی و انسانی را. حتی انتخاب نام کتاب و طرح جلد هم از همین قاعده تبعیت می‌کند و جز واژه «جمعه‌ها» چیز دیگری مفهوم انتظار را به ذهن نمی‌آورد.

*چه جمعه‌ای!  چه غروب غریب و دل‌گیری!
چرا سراغی از این جمعه‌ها نمی‌گیری؟
غریبه‌ای که هنوز و همیشه در راهی!
کجای راه سفر مانده‌ای به این دیری؟
به پیشواز تو آغوش زندگی جان داد
بیا پیاده شو از این قطار تاخیری
*
چقدر پیر شدی روی گونه‌هایم، اشک!
تو سال‌هاست که از چشم من سرازیری
چقدر ماندی در بند انتظار ای دل!
شدی شبیه به دیوانگان زنجیری!
چقدر شاعر مفلوک! قلبت از سنگ است
چگونه از غم دوری او نمی‌میری؟


مشخصات کتاب:

عنوان: جمعه‌ها هنوز خواب می‌بینند
نویسنده: سودابه مهیجی
تعداد صفحه: ۱۱۰صفحه
قیمت: ۳۳۰۰ تومان
ناشر: سپیده‌باوران
قطع: رقعی


این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.



پی‌نوشت:

گفتیم خارج از کلیشه‌ها زودتر به پیشواز شعبان و ولادت حضرتش برویم!

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۰۳
زهیر قدسی
کتابی برای تماشا



** کتاب «غروب بود و تو بودی» مجموعه‌ای از ۳۳ نثر ادبی است که نویسنده، «دکتر محمدرضا سنگری» به سفارش انتشارات پکتا، از آثار خویش برگزیده است. نثرهایی با مایه‌هایی شاعرانه و عارفانه و مذهبی که همگی در عین شاعرانگی، راحت و صمیمی‌اند.


چه کسانی این کتاب را بخوانند؟

این کتاب اول از همه قابل پیشنهاد است به کسانی که تاب و حوصله کشف و تفسیر شعرهای پیچیده‌معنا را ندارند اما روح تشنه‌شان -که مشتاق جرعه‌ای ادب و معرفت است- را نیز نمی‌توانند بی‌پاسخ بگذراند.
از سویی شوق نویسندگی در جوانان برومندمان، این‌روزها در حجم انبوه وبلاگ‌های ایشان قابل مشاهده است و البته خود این وبلاگ‌ها نیز فرصتی را برای‌مان فراهم ساخته؛ به شرط آن‌که دچار بی‌خودی‌نویسیِ مزمن نشویم! البته بی‌خودی‌نویسی در جای خود خوب است اما در جای خود و در حد لازم! این کتاب برای کسانی که دوست دارند برای نوشته‌هاشان از آثار مکتوب الهام بگیرند نیز قابل توصیه است.

غروب بود و تو بودی


نویسنده کیست؟
«محمدرضا سنگری» نویسنده گم‌نامی نیست اما برای آنان‌که نمی‌دانند باید عرض کنیم که او متولد سال ۱۳۳۳ از شهرستان شوش است و دارای دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران. تا کنون در تالیف ۳۵جلد از کتب درسی دوره‌های مختلف تحصیلی مشارکت داشته و از آن مهم‌تر مولف بیش از ۳۰ جلد کتاب در حوزه ادبیات، فرهنگ و تعلیم و تربیت بوده است. از آثار پژوهشی‌اش که بگذریم، او صاحب نثری روان و ذوقی سرشار و نگاهی شاعرانه است. آثار او همگی دارای درون‌مایه‌های دینی و مذهبی‌اند و می‌توان ادعا نمود که بیش‌تر تلاشش –آن‌چنان که از تعدد آثارش دیده می‌شود- متوجه عاشورا و کربلاست. او همچنین سردبیری مجله تربیت و نیز مجله رشد زبان و ادب فارسی را در کارنامه خود دارد.


بخشی از کتاب:
درخت، خود کدام میوه ممنوعه خورده است، که محکوم عریانی پاییز است؟

جرم برگ چیست که سردبادها بر او حد جاری می‌کنند؟

گناه گیاه چیست، در داس مرگ بی‌رحم باغبان؟

چرخه عجیبی است! معصومیت محکوم درختان، برگ‌ها و گیاهان. نه، هیچ‌کس محکوم نیست. متهم نگاه ماست. درخت عریان، برگ‌های ریزان، داس باغبان... همه آیینه‌های روشن آفرینش‌اند. همه تصویرهایی از یک حقیقت، از حقیقت یگانه.

زاویه را عوض کنیم، تفسیرها تغییر می‌کند.

تو پشت کدام دریچه به تماشا نشسته‌ای؟

دریچه حتی مهم نیست. نگاه تو حتی دریچه‌ها را متفاوت می‌کند.

آه، آه، کو آن نگاه؟!



مشخصات کتاب:

عنوان: غروب بود و تو بودی

نویسنده: محمدرضا سنگری

ناشر: تکا

تعداد صفحه: ۱۵۶

قیمت: ۱۹۰۰تومان

قطع: رقعی

نوبت چاپ: یکم


این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.


پی‌نوشت:

۱. این کتاب را دوست عزیزم جناب آقای مهدی سخاوت‌نیا به بنده هدیه داده‌اند. البته ناگفته نماند که در انتخاب هدیه و تقدیمیه‌شان قدری احساسات ناسیونالیستی و همشهری‌‌گری دخیل نموده‌اند!

۲. سر زدن و اظهار نظرتان در نیم‌پز موجب دل‌گرمی نویسنده است، دل‌گرمش کنید!
۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۴۸
زهیر قدسی

آیین سرسپردگی

 

**دنبال کتاب مناسبی بودم که به مناسبت رحلت پیامبرِ گرامی‌‌مان، برای دوستدارانش و آنان‌که مشتاق به شناخت اویند، معرفی کنم. کتاب‌های فراوانی وجود داشت، اما این‌گونه دیدم که پیامبرمان را از زبان خودش بشناسیم، نیکوتر است. شاید توجه به نیایش‌های پیامبر (ص)، نیکوترین روش، برای شناخت او باشد و از سویی موجب روی آوردن به مقصود او یعنی پروردگار هستی و خواسته‌هایش از او باشد؛ که باید به تلخی اعتراف کرد که ما در شناخت هر دو سستی ورزیده‌ایم. یعنی نه به اندازه شایسته در شناسایی پیامبر خاتم (ص) کوشیده‌ایم و نه به شکلی سزاوار خداوند را از میان کلام رسولش شناخته‌ایم.

**چند سال پیش، با کتابی با عنوان «نیایش‌های پیامبر» آشنا شدم و خواندن آن را به اشخاص زیادی پیشنهاد کردم اما اعتراف می‌کنم این‌بار بیش از پیش به ارزش این کتاب پی بردم. این مجموعه اولین کتابی است که به گردآوری نیایش‌های پیامبر (ص) به صورت مستقل در یک کتاب پرداخته است. نیایش‌های پیامبر (ص)، ویژگی‌های منحصر به فردی دارد، به طور مثال عموما ساده و کوتاه و بی‌تکلف است. چنان‌که گویا او می‌خواسته هیچ شخصی بی‌سلاح نیایش و دعا نماند. از سوی دیگر این نیایش‌ها متعلق به بنیان‌گذار آیین اسلام است و ما می‌توانیم آن‌ها را تفسیری بی‌واسطه از اسلام و جهان‌بینی اسلامی به شمار آوریم.

نیایش های پیامبر


**اول از همه در مورد خود کتاب باید گفت جناب «دکتر محمد مهدوی دامغانی» گزینش این نیایش‌ها را از کتب مختلف بر عهده گرفته‌اند، شخصی که دانشش در منبع‌شناسی منابع اسلامی غیر قابل انکار است و هم‌چنین ویرایش ترجمه این کتاب نیز بر عهده ایشان بوده است که در ادبیات عرب هم صاحب‌نظرند، همان طور که ادبیات پارسی.

**اما ترجمه این کتاب را جناب «کمال‌الدین غراب» به عهده گرفته‌اند که به حق ترجمه‌ای در خور ستایش است. ترجمه‌ای به واقع پارسی که تلاشی سخت و منحصر به فرد در این زمینه است. این کتاب از یک‌سو شیرینی گفت‌وگو با پروردگار را به مخاطب می‌چشاند و از سویی تلاشی ادبی محسوب می‌شود برای پارسی کردن این نیایش‌ها؛ گو این‌که توصیه می‌کنیم از شیرینی هردو بهره گیرید و هم به متن عربی توجه کنید و هم به ترجمه پارسی‌اش.


**این کتاب شامل ۱۶۱ نیایش از نیایش‌های پیامبر است و در این میان می‌توان به ترجمه‌ای کامل از دعای جوشن کبیر توجه نمود:

خداوندا! همان‌‌گونه که کالبد مرا زیبا آفریده‌ای، خوی مرا نیز زیبا بگردان.
بار خدایا! تنگدستی، سلامت و امنیت در دین را روزی من ساز.
بار خدایا! از ستیزه‌گری، دورویی و بدخویی به تو پناه می‌برم.
بار خدایا! چنان مکن که در برابر ترفنداندیشی‌های تو احساس ایمنی کنم و یاد تو را از یاد ببرم. از بی‌خبرانم مگذار.
خداوندا! روزیِ من، دو چشم اشکبار کن، که دل را به اشک‌های روان خود، التیام بخشد. پیش از آن‌که اشک، خون گردد و دندان‌ها، سنگ‌ریزه شوند.



مشخصات کتاب:

عنوان: نیایش‌های پیامبر

نویسنده: پیامبر اکرم(ص)

گزینش و ویرایش: دکتر محمود مهدوی دامغانی

مترجم: کمال‌الدین غراب

ناشر: جهاد دانشگاهی

تعداد صفحه:۲۷۲

قیمت: ۳۰۰۰تومان

قطع: رقعی

نوبت چاپ: پنجم


این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.



۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۱ ، ۱۱:۵۹
زهیر قدسی

با کاروان اشک


*از خود می‌پرسم اگر «عاشورا» نبود و اگر «کربلا»یی وجود نداشت یا آن 72 نفر نمی‌بودند، جای چه شعرهایی در ادبیات‌مان خالی می‌شد؟! نه از ترکیب‌بند مشهور محتشم کاشانی خبری بود و نه از مثنوی زیبای «عمان سامانی» و نه از خیلی آثار دیگر... بعد به خودم پاسخ می‌دهم که معمولا هر فرهنگی و هر تمدنی برای خودش اسطوره‌هایی دارد که شاعرانش را به خود مشغول کند! اما آیا واقعا چنین اسطوره‌هایی، با اینچنین عظمتی در دیگر فرهنگ‌ها وجود دارد؟ و اصلا آیا حرف ما بر سرِ «اسطوره‌های افسانه‌ای» است یا «اسوه‌های حقیقی»؟

با کاروان نیزه


*«با کاروان نیزه» عنوان اثری است از «علیرضا قزوه» شاعر پرآوازه‌ معاصرمان که آثارش هر کدام بارها تجدید چاپ شده‌اند. با کاروان نیزه فقط یک ترکیب‌بند معمولی نیست، روضه‌ای است پر سوز و گداز؛ سفری است با کاروان اشک و آه که از چهارده زاویه -چهارده بند- صورت می‌گیرد. و البته این شعر با نظر و تاثیری از ترکیب‌بند مشهور محتشم کاشانی و عمان سامانی و حتی با نگاهی انتقادی که شاید بی‌تاثیر از شریعتی نباشد، همراه است. کار او هم تصویری است و هم تاریخی. و نکته قابل توجه این‌جاست که گویا در ذهن قزوه، برخی از صحنه‌های کربلا تاثیر ویژه‌ای داشته که با زبا‌ن‌های مختلف و از زاویه‌های جدید تکرار می‌شود اما این نه تنها مایه ملال دل‌زدگی نگشته است، بلکه باعث توجه و تاثیر بیشتر مخاطب می‌شود. او گریزها و تلمیحات زیبایی به وقایع عاشورا و آثار دیگر شاعران نیز دارد. استاد علی معلم دامغانی مقدمه‌ای فاخر و زیبا بر کتاب دارد که بسیار خواندنی است و همچنین معرفی و موخره‌ای که عبدالجبار کاکایی دیگر شاعر معاصرمان نوشته است. بهتر است به جای پُرگویی و پُرنویسی، دوازدهمین بند از این کتاب را با هم بخوانیم:


*گودالِ قتلگاه، پُر از بوی سیب بود
تنهاتر از مسیح کسی بر صلیب بود
سرها رسید از پیِ هم، مثل سیبِ سُرخ
اول سری که رفت به کوفه، «حبیب» بود
مولا نوشته بود، بیا ای حبیبِ ما
تنها همین، چقدر پیامش غریب بود
مولا نوشته بود: بیا دیر می‌شود
آخر حبیب را، زِ شهادت نصیب بود
مکتوب می‌رسید فراوان، ولی دریغ
خطّش تمام کوفی و مُهرش فریب بود
اما حبیب رنگ خدا داشت نامه‌اش
اما حبیب جوهرش «اَمّن یُجیب» بود
یک دشت سیب سرخ به چیدن رسیده بود
باغ شهادتش به «رسیدن» رسیده بود


مشخصات کتاب:

عنوان: با کاروان نیزه
نویسنده: علیرضا قزوه
ناشر: سوره مهر
قطع: رقعی
تعداد صفحه: ۴۷
قیمت: ۱۵۰۰تومان
نوبت چاپ: نهم

این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.


پی‌نوشت:

۱. پس از سال‌ها انتظار بالاخره وبلاگ نیم‌پز با خرده خاطراتی از کودکی، به‌روز شد. حضور و نظرتان موجب امتنان است.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۱ ، ۱۰:۵۳
زهیر قدسی

شاعر شکست خورده طوفان واژه‌هاست!


قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش،
یک‌دم سپر شوند برای برادرش
خون عقاب در جگر شیرشان پُر است
از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش
 این دو، ز کودکی فقط آیینه دیده‌اند
آیینه‌ای که آه نسازد مکدرش
واحیرتا که این دو جوانان زینب‌اند
یا ایستاده تیغ دوسر در برابرش؟
با جان و دل دوپاره جگر وقف می‌کند
یک‌پاره جای خویش و یکی جای همسرش
یک دست، گرم اشک گرفتن ز چشم‌هاش
 مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش
چون تکیه‌گاه اهل حرم بود و کوه صبر
چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش
زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت
تا که خدا نکرده مبادا برادرش...


*شاعران بسیاری را در تاریخ ادبیات‌مان می‌شناسیم که شعرهای بسیار زیبایی سروده‌اند اما آن‌چه باعث شده نام ایشان بر سر زبان‌ها بیفتد، فقط قدرت و فنّ شعری‌شان نبوده است؛ بلکه در کارنامه ایشان بیشتر آن ابیات و اشعاری درخشیده‌اند که رو به سلسله نور و خاندان عصمت و طهارت داشته‌اند. شاهد مثال این ادعا هم کم نیست: نمونه‌اش زنده‌یاد مرحوم شهریار که او را بیشتر به شعر «همای رحمت»ش می‌شناسند یا محتشم کاشانی که گویا جز ترکیب‌بند مشهورِ «کشتیِ شکست خورده ز طوفان کربلا» اثری در کارنامه‌اش نداشته(که داشته!). نمی‌توان در این فضای اندک به این موضوع مهم پرداخت ولی می‌توان ادعا نمود که راز ماناییِ نام بسیاری از شاعران، در ارتباط شعری‌شان با اهل بیت است و راز توفیق آن اشعار در خلوصی است که شاعر در هنگام سرایشِ آن اشعار داشته.

طوفان واژه ها - حمیدرضا برقعی

*«حمیدرضا برقعی» شاعری است که کارنامه‌اش را یکسره با «شعر شیعی» -یا به قول متدوال، شعر آئینی- پُر نموده است. برای یک شاعر جوان، تجدید چاپ هشت‌باره کتابش، آن هم طی گذشت سه‌سال موفقیتی ویژه محسوب می‌شود. «طوفان واژه‌ها» عنوان همین کتاب است که تا این حد مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. کتاب با مقدمه استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه) آغاز شده که یکسره در تشویق این شاعر جوان و دلایل توفیق اوست؛ از سوی دیگر آثار بهره‌مندی برقعی از محضر استاد مجاهدی در اکثر پاورقی‌های این کتاب نمایان است. استاد مجاهدی در بخش پایانی مقدمه‌اش اینگونه از  «زبان ساده و صمیمی، نگاه تازه، فضای سرشار از عاطفه و خیال و شور و حال و بیان روایی جذاب این اثر، آن را در شمار آثار متفاوتی قرار داده است که می‌تواند الهام‌بخش شاعران جوان دگراندیشی باشد که می‌خواهند کار تازه‌ای را تجربه کنند.» قابل توجه است که همین زبان ساده و صمیمی و عدم استفاده شاعر از مفاهیم پیچیده و تودرتو و همچنین بکارگیری از عبارات ساده‌ای که برای همگان قابل فهم است برد ویژه‌ی شاعر در ارتباط با مخاطبان خویش است وگرنه در میان شاعران شیعیِ معاصر شاعرانی که قدرتمند ظاهر شده‌اند کم نیستند!



مشخصات کتاب:

عنوان: طوفان واژه‌ها
نویسنده: سیدحمیدرضا برقعی
ناشر: فصل پنجم
تعداد صفحه: ۸۰
قیمت: ۳۳۰۰تومان
نوبت چاپ: پانزدهم

این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.




پی‌نوشت: دعا کنید هرچه زودتر «نیم‌پز»مان بپزد!

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۱ ، ۲۱:۳۱
زهیر قدسی

نفسی آغشته به غم


امروز زمانه‌ای فرا رسیده که کمتر یک مجلس حسینی(ع) را می‌توان یافت که به دروغ و کذب آراسته(!) نشده باشد. و این ناشی از یک تفکر ناصحیح است که: دیگر آنچه نقل شده را همگان شنیده‌اند و اگر آنها را هرساله دوباره تکرار کنیم باعث ملال و دلزدگی جوانان از این مجالس خواهیم شد.

این فکر ناصحیح و از سوی دیگر جهل و کم‌سوادی برخی از مادحین حسینی و در برخی موارد شهرت‌طلبی و نفس‌مداری آنان، باعث شده که در حال حاضر اصل ماجرا ناگفته ماند و در میان اوراقی که فقط در کتابخانه علما باقی مانده مستور شود.

«کتاب آه» شاید بتواند نقطه آغازی مناسب باشد برای آشتی کردن حسین‌جویان با مقتل‌خوانی. این کتاب، بازخوانی ترجمه‌ی کتاب «نفس‌المهموم» مرحوم حاج شیخ عباس قمی توسط «یاسین حجازی» است. کتاب آه، کتابی است که هم ذائقه مخاطبان سنتی را –که فقط کتب قدیمی را شایسته خوانش می‌دانند- پاسخ گفته و هم نیاز مخاطب امروز را که حوصله مطالعه متون طولانی و پیوسته را ندارد. حجازی با دقتی ستودنی، جای آنکه کتاب را با کذب و دروغ آراسته کند از خطوطی که فقط مورد ملال و خستگی مخاطب می‌شود پیراسته است. او خود در مقدمه کتاب توضیحی خواندنی در رابطه با کارش نوشته است: «...غافلید از مراقبه و احتیاطِ مولفانی که دست‌کمی از زرگران ندارند در عیار زدنِ مثقال‌مثقالِ منقولات تاریخ! کافی است مثلا صفحات مربوط به حواث روز "عاشورا" یا "شام" را از ترجمه نفس‌المهموم بخوانید تا ببینید که از یک واقعه چند صورت مختلف ذکر شده که در هرکدام جزئیاتی است که در دیگری نیست و در عین حال، جمع همه‌ی آنها هم، با هم شدنی نیست، و یا بشمرید به چند نفر با نَسَب و حَسَب و قبیله‌ی مختلف بر می‌خورید که در حقیقت چند نفر نیستند، بلکه همه ضبط‌های محتمل اسمِ یک نفرند! این‌طوری‌هاست که تا بوده کتاب‌های این‌چنینی قیافه‌هایی خشک و جدی داشته‌اند...»


اما حجازی در بازخوانی و بازروایی کتاب نفس‌المهموم، سعی کرده تا این کتاب را برای آنان که مشتاقند به دور از تکرارها و دروغ‌هایی که به این واقعه نسبت می‌دهند، سهل‌الوصول نماید. پس برای اینکار خط حادثه را پررنگ می‌سازد و ترتیب وقایع را رعایت می‌کند و در ضمن آدم‌هایی که اسم‌شان در آغاز یک چیز بوده و در میان و پایان چیز دیگر را یکی نموده و از سویی روایت‌های مختلفی را که در کتاب پراکنده افتاده‌اند را با یکدیگر ادغام می‌کند تا هم تصویر جامع‌تری ارائه دهد و هم از طولانی شدنِ بیهوده کتاب جلوگیری کرده باشد. از طرفی اقوالی که با هم نمی‌خوانند را در کتب متفرقه جستجو کرده تا نقل معقول‌تر و مشهورتر را بیاورد.


اگرچه ادبیات کتاب آه، آسان‌تر و روان‌تر از کتاب دمع‌السّجومِ مرحوم شعرانی است ولی در عین حال -شاید برای حفظ ارائه یک متن فاخر- این کتاب نیز از الفاظ قدیمی و نامتعارف بی‌بهره نیست که البته معنای این لغات را در پایان کتاب می‌توان یافت. یکی از ویژگی‌های ارزشمند این کتاب، نقشه‌ای است که در پایان آن آمده و جایگاه مکان‌هایی که در کتاب نامی از آنان ذکر شده را در آن مشخص نموده است.


درنهایت این کتاب را می‌توان به کسانی توصیه کرد که اولا به دنبال یک روایت معتبر از کل وقایع مربوط با عاشورا هستند و ثانیا آنان که به همه اجزاء و زمینه‌های این قیام حساس‌اند و می‌خواهند مردها و نامردهای کربلا را آن‌گونه که بوده‌اند بشناسند و مانند بیننده واقعیِ یک فیلم نمی‌خواهند یک سکانس و حتی یک فِرِیم را از دست بدهند.


مشخصات کتاب:

عنوان: کتاب آه
نویسنده: یاسین حجازی
ناشر: جام طهور
تعداد صفحه: 578
قیمت: 15000تومان
نوبت چاپ: ششم

این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.


پی‌نوشت:

1. این نوشته پیش‌تر در سایت لوح منتشر گردیده است.

2. خواندن و تامل در این کتاب را به عنوان یک فریضه، در محرم و صفر توصیه می‌کنم.


۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۱ ، ۰۸:۵۸
زهیر قدسی

چکه چکه تا ملاقات خدا...


 **رمضان‌های کودکی را خوب یادم هست که بی‌صبرانه منتظر آمدنش می‌ماندیم و وقتی می‌رسید پر می‌شدیم از عطر سحری و افطار. دچار وجد می‌شدیم از این بر هم خوردنِ برنامه روزمره خانه، صبحانه، ناهار، شام... .
 سحرها با صدای رادیوی کوچک خانه برمی‌خواستیم و ریه‌هامان را پر می‌کردیم از بوی غذای سحر، که مادر نجیبانه و بی‌گفت‌و‌گو برای همه آماده کرده بود. و دعای سحر و لحظه‌های پایانی «...شنوندگان عزیز! تنها سه دقیقه دیگر تا اذان صبح باقیست...» و تمام روز را لب‌بستن و ننوشیدن و نخوردن...که ما هم بزرگ شده‌ایم و روزه‌داریم! تا این‌که صدای پای افطار می‌آمد و باز مادر که از صبح لب از همه چیز بسته بود جز قرآن و دعا، نجیبانه سفره می‌گشود و صدای ربنا، فضای خانه کوچک ما و روح روزه‌دارمان را پر می‌کرد...
این‌ها را نگفتم به حسرت روزهای کودکی؛ گفتم تا یادمان بیاید ما میهمان سال‌های دور و دراز این سفره‌ایم، میهمان پرتوقعی که هرساله در را برایش می‌گشایند و او خالی می‌آید و لبریز باز‌می‌گردد به زندگی‌‌اش...

**ماه رمضان که می‌آید، روزه‌دار لب می‌بندد از خوردن و آشامیدن و گناه! – که گناه هم بلعیدنی است- و لب می‌گشاید به قرآن، به نیایش و دعا... و چه خوب که خدا خودش یادمان داده چگونه سخن گفتن با خودش را... هر روز چند خط دعا، چند کلمه‌یِ کوتاهِ کوتاه... خوب هوای بنده روزه‌دارش را دارد. اما این دعاهای کوچک هر روزه را که بگذاری کنار هم، می‌شود یک اقیانوس حرف که با خدا زده‌ایم. می‌شود سی ساغر که هر سحر نوشیده‌ایم. هر روز، تنها چند قطره کلمه را چکانده‌ایم به روح‌مان و عید پایان میهمانی که نگاه بیاندازیم به خودمان، دریایی ساخته‌ایم با همین قطره‌ها.


سی ساغر سحری


**«سی ساغر سحری» عنوان مجموعه‌ای کوچک است که سعی دارد در دریای این دعاهای کوچک هر روزه، تعمقی کند شایسته. با زبان ادبی دل‌انگیز و صمیمانه و به قلم «محمدرضا مروارید». نویسنده تلاش می‌کند مخاطب را در لذت دریافت‌های شخصی‌ خویش از دعاهای روزمره ماه مبارک شریک گرداند و چنان‌که خود در مقدمه می‌گوید هرگز خود را پایبند به واژه‌ها ندانسته و گاه بر آن افزوده و گاه کاسته و به قول خودش: «چون گوی سرگردان خود را اندر خَم چوگان او نهاده‌ام تا آن را به زبانی همگانی واگویه کنم.»

کتاب لحنی صمیمی و ادیبانه دارد. نثری آهنگین و دل‌چسب. و روزه‌داری که گاه متحیر کوچکی این دعا می‌شود و می‌ماند تا چگونه با این جرعه‌های کوچک خود را سیراب کند، می‌تواند قدری با این کتاب و نیایش‌هایش، در فضای دعایی که در آن روز خوانده، تاملی بیش‌تر داشته باشد.

**«خدایا! بار گناه بر دوشم نشسته، سنگینی نافرمانی‌ها کمرم شکسته، کو حبیبی که بدان پناه گزینم؟ و کجاست آن دستان روان‌درمانگری که از آن درمان خواهم؟ هرچه می‌جویم تکیه‌گاهی نمی‌یابم، و بر گرد هر که می‌گردم پاسخی نمی‌شنوم، چه کنم با این کوله‌بار درشت گناهم؟ دوا و درمان از که خواهم؟ پنج روز از ماه رمضان رحمتت گذشته و از انبوه دردهایم کم نگشته، کیست جز تو که بر من بخشاید؟...»



مشخصات کتاب:


نشر سپیده‌باوران /80صفحه / چاپ دوم 1390 / قطع رقعی/ 2200 تومان

این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی14، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ با شماره تماس 0511.2222204 تهیه نمود.


پی‌نوشت:

1- این روزها برای سلامتی کسانی که -مثل من و همسرم- نمی‌توانند روزه بگیرند، دعا کنید. نمی‌دانم چقدر قدر روزه‌داری‌تان را می‌دانید اما برای منی که فقط یک‌سال توانسته‌ام روزه بگیرم، رمضان ماه پرحسرتی است. خدا را شکر کنید.

2- تقریبا بنا دارم هربار، همراه به‌روزرسانی جاکتابی صفحه‌ی «ختم ساغر» که لینکش در سمت چپ صفحه قرار دارد را به‌روزرسانی کنم. گو این‌که ممکن است زودتر و تندتر این اتفاق بیافتد. پس فراموشش نکنید.

۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۱۳
زهیر قدسی

پاسخ به پرسش‌های ناتمام


*خوب یادم است آن روزهایی را که تازه ستون جاکتابی افتتاح شده بود و می‌خواستم حتما یک روز «قرآن» را به عنوان یک کتاب معرفی کنم؛ اما نشد! هربار چنین تصمیمی می‌گرفتم به ذهنم افکاری خطور می‌کرد که مرا از این عمل باز می‌داشت. مهم‌ترین دلیلم این بود که آیا کسی چون من می‌تواند قرآن را معرفی کند و دیگران را توصیه به خواندن آن کند، بی‌آن‌که دچار حالتی از نفاق شود؟!


*و خوب یادم است آن ایام را که وقتی با ذهنی جستجوگر و پرسش‌گر سراغ قرآن می‌رفتم و هربار سنگین‌تر باز می‌گشتم... آن ایام برخی آیات قرآن برایم بی‌معنا می‌نمود و این برایم غیر قابل قبول بود؛ چون نمی‌توانست این‌گونه باشد. برخی آیات هم به نظر می‌رسید که با دیگر آیات و روایات در تضاد است و این خود برایم پرسش‌ساز بود. و البته آیاتی از قرآن هم حالتی دل‌چسب داشت که انگار برای من نازل شده بود. با این همه یا می‌بایست که قرآن را بدون توجه به معانی آن می‌خواندم –برای ثواب آن- و یا هربار، باری از پرسش‌های تازه را به دوش کشم که خارج از حد و توان من بود.

*اگر خاطرتان باشد زمانی در همین ستون از کتاب «نامه‌های بلوغِ» زنده‌یاد «علی صفایی حائری» نوشتم که: «این کتاب را مانند دیگر آثار این نویسنده فقط به آنانی توصیه می‌کنم که به دنبالی راهی هستند و برای یافتنش تحمّل و تأمّل دارند.» این‌بار و در این روزهای پایانی ماه مبارک رمضان از «روش برداشت از قرآن» اثر گران‌سنگ دیگر این نویسنده، اگر خدا بخواهد، خواهم نوشت. اول از همه باید اعتراف نمود از این کتاب پربار و پرمغز نوشتن، کار ساده‌ای نیست؛ پس بیش‌تر از خود کتاب وام خواهیم گرفت تا این مشکل بر ما آسان گردد. فقط توضیح آن‌که: کتاب حاضر را نه برای خواندن بلکه برای اندیشیدن باید خواند و برای آن نیاز به حوصله فراوان داریم. و دیگر آن‌که هر کلمه در آثار مرحوم صفایی، معنای واقعی خودش را دارد پس نباید از کنار این کلمات ساده گذشت. این کتاب می‌تواند آغاز خوبی باشد برای بهره‌برداری واقعی از قرآن.


*«... در این بازگشت، کسانی هستند که بر اساس آرزوها و رویاهای گنگ و یا تلقین‌ها و تشویق‌ها و یا افتادن در یک جوّ گرم، به قرآن رو آورده‌اند. این‌ها بدون این‌که سوالی طرح کرده‌باشند و یا نیازی و ضرورتی را یافته باشند و یا اصلا چیز معلوم و مشخصی را خواسته باشند، کتاب را می‌گشایند و معلوم است که با دست خالی باز می‌گردند و مایوس و متحیر می‌مانند و یا با خیالات و بافته‌های هماهنگ، خود را فریب می‌دهند و سرگرم می‌سازند. اصولا مطالعه هر کتاب، مادام که با طرح سوال همراه نباشد، بهره نمی‌دهد...»



۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۴۱
زهیر قدسی
پیش‌نوشت: خیلی فکر کردم که اولین کتابی را که در سال جدید، معرفی‌اش را در وبلاگ قرار می‌دهم چه باشد. تا رسیدم به کتابی که در آخرین هفته‌‌ی ماه رمضان معرفی شده بود اما مورد غفلت واقع شد. کتابی واقعا کاربردی که به نوعی مهریه‌ی همسرم قرار دادمش، چون خیلی برایم عزیز بوده و راه‌گشا. امید که برای شما نیز چنین باشد.
در ضمن سال نو هم برای همگی انشاءالله مبارک باشه!
رسم حیات


*بارت را بسته‌ای لابد! یک ماه تمام وقت داشتی تا با حوصله و دقت ببندی‌اش! سه شب تمام هم وقت داشته‌ای تا یک‌به‌یک چک‌شان کنی و ببینی کم و کسری نداشته باشد و دست به دامان پروردگار و اهل‌بیت شوی که کم و کسری‌هایت را نادیده بگیرند و کوله‌بارت را پر کنند از بخشش! و لابد تمام... تا سال بعد و سال‌های بعد که شاید بیایند و تو دوباره یک ماه تمام را برگردی به خودت.
و حالا بعد از یک ماه دوباره آمده‌ای سر زندگی‌ات، زندگی قبلی! اما دیگر قرار نیست همه چیز مثل سابق باشد، و زندگی‌ات نه زندگی قبلی، که زندگی تازه‌ای است که رمضان، روح در آن دمیده است، حتما. و قرار نیست مثل زندگی سابقت رفتار کنی و بنشینی و صحبت کنی و معاشرت کنی ودر یک کلمه «زندگی» کنی. و لابد انتظار هم نداری  به واسطه یک ماه روزه‌داری در زندگی‌ات تحول ایجاد شود، بدون فکر و تامل و برنامه‌ریزی!


*از کودکی در هر مجلس وعظ و عزا بسیار شنیده‌ایم که قال رسول‌الله و قال علی(ع)، و در ادامه‌اش جمله‌هایی که گاه بسیار مشهورند؛ آن‌چنان که از فرط تکرار به آن نمی‌اندیشیم و نیز بسیار احادیث که مغفول مانده‌اند و راهی به زندگی ما باز نکرده‌اند. و همیشه هم بر این خیال بوده‌ایم که این کتاب‌های حدیث با زبان عربی‌شان و حجم زیادشان به درد همان وعاظ می‌خورد و از همین روست که این کتاب‌ها راهی به قفسه‌های ما باز نکرده‌اند. و حتما بارها هم از خودمان پرسیده‌ایم که چرا دین من رُک و راست نگفته در فلان موقعیت با کدام میزان رفتار کنم؟


*«منتخب میزان الحکمه» از آن کتاب‌هایی است که گردآورنده‌اش با توجه به همین کاستی‌ها و نیازها سعی نموده مجموعه‌ای را عرضه کند که شما بر اساس احساس نیازتان به آن مراجعه کنید، منتخبی از احادیث، که به عربی و فارسی و با ذکر نشانی دقیق منبع،  ترجمه‌ای راحت و روان، و فهرست‌هایی کامل که دسترسی به موضوع مورد نظر را بسیار آسان می‌کند. کتاب دارای سه فهرست مجزاست، فهرست الفبایی عربی، فهرست الفبایی فارسی و فهرست موضوعی فارسی. یعنی سه روش برای دست‌یابی به موضوع مورد نظر. آن‌چه که بیش از همه کتاب را کاربردی می‌کند انتخاب احادیث بر اساس نیاز زندگی روزمره ماست. مسائلی که با آن مواجهیم از مسائل اعتقادی گرفته تا موضوعات اخلاقی؛ از همین روست که این کتاب نه برای اهل فن که برای مخاطب معمولی گردآوری شده، برای همه اعضای یک خانواده. کتابی که تا به امروز جای خالی‌اش در قفسه‌ خانوادگی کتاب‌خانه ما خالی بوده به کوشش گردآورنده این اثر می‌تواند هم در خانه ما راه یابد و هم در روش زندگی ما انعکاس یابد.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۱ ، ۱۶:۰۲
زهیر قدسی