جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

غروب بود و تو بودی / محمدرضا سنگری

يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۴۸ ب.ظ
کتابی برای تماشا



** کتاب «غروب بود و تو بودی» مجموعه‌ای از ۳۳ نثر ادبی است که نویسنده، «دکتر محمدرضا سنگری» به سفارش انتشارات پکتا، از آثار خویش برگزیده است. نثرهایی با مایه‌هایی شاعرانه و عارفانه و مذهبی که همگی در عین شاعرانگی، راحت و صمیمی‌اند.


چه کسانی این کتاب را بخوانند؟

این کتاب اول از همه قابل پیشنهاد است به کسانی که تاب و حوصله کشف و تفسیر شعرهای پیچیده‌معنا را ندارند اما روح تشنه‌شان -که مشتاق جرعه‌ای ادب و معرفت است- را نیز نمی‌توانند بی‌پاسخ بگذراند.
از سویی شوق نویسندگی در جوانان برومندمان، این‌روزها در حجم انبوه وبلاگ‌های ایشان قابل مشاهده است و البته خود این وبلاگ‌ها نیز فرصتی را برای‌مان فراهم ساخته؛ به شرط آن‌که دچار بی‌خودی‌نویسیِ مزمن نشویم! البته بی‌خودی‌نویسی در جای خود خوب است اما در جای خود و در حد لازم! این کتاب برای کسانی که دوست دارند برای نوشته‌هاشان از آثار مکتوب الهام بگیرند نیز قابل توصیه است.

غروب بود و تو بودی


نویسنده کیست؟
«محمدرضا سنگری» نویسنده گم‌نامی نیست اما برای آنان‌که نمی‌دانند باید عرض کنیم که او متولد سال ۱۳۳۳ از شهرستان شوش است و دارای دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران. تا کنون در تالیف ۳۵جلد از کتب درسی دوره‌های مختلف تحصیلی مشارکت داشته و از آن مهم‌تر مولف بیش از ۳۰ جلد کتاب در حوزه ادبیات، فرهنگ و تعلیم و تربیت بوده است. از آثار پژوهشی‌اش که بگذریم، او صاحب نثری روان و ذوقی سرشار و نگاهی شاعرانه است. آثار او همگی دارای درون‌مایه‌های دینی و مذهبی‌اند و می‌توان ادعا نمود که بیش‌تر تلاشش –آن‌چنان که از تعدد آثارش دیده می‌شود- متوجه عاشورا و کربلاست. او همچنین سردبیری مجله تربیت و نیز مجله رشد زبان و ادب فارسی را در کارنامه خود دارد.


بخشی از کتاب:
درخت، خود کدام میوه ممنوعه خورده است، که محکوم عریانی پاییز است؟

جرم برگ چیست که سردبادها بر او حد جاری می‌کنند؟

گناه گیاه چیست، در داس مرگ بی‌رحم باغبان؟

چرخه عجیبی است! معصومیت محکوم درختان، برگ‌ها و گیاهان. نه، هیچ‌کس محکوم نیست. متهم نگاه ماست. درخت عریان، برگ‌های ریزان، داس باغبان... همه آیینه‌های روشن آفرینش‌اند. همه تصویرهایی از یک حقیقت، از حقیقت یگانه.

زاویه را عوض کنیم، تفسیرها تغییر می‌کند.

تو پشت کدام دریچه به تماشا نشسته‌ای؟

دریچه حتی مهم نیست. نگاه تو حتی دریچه‌ها را متفاوت می‌کند.

آه، آه، کو آن نگاه؟!



مشخصات کتاب:

عنوان: غروب بود و تو بودی

نویسنده: محمدرضا سنگری

ناشر: تکا

تعداد صفحه: ۱۵۶

قیمت: ۱۹۰۰تومان

قطع: رقعی

نوبت چاپ: یکم


این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.


پی‌نوشت:

۱. این کتاب را دوست عزیزم جناب آقای مهدی سخاوت‌نیا به بنده هدیه داده‌اند. البته ناگفته نماند که در انتخاب هدیه و تقدیمیه‌شان قدری احساسات ناسیونالیستی و همشهری‌‌گری دخیل نموده‌اند!

۲. سر زدن و اظهار نظرتان در نیم‌پز موجب دل‌گرمی نویسنده است، دل‌گرمش کنید!
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۱۳

نظرات  (۹)

سلام و برکات الله علیکم

میگم ما پسندیدیم، قشنگ بود، امیدوارم روزی بخوانمش!(: و در کنارش تعجبیدیم
کتاب این روزا 1900 عجیبه والا !!!

درضمن من کلا تو کار دلگرم کردن ملت ام، خودم میام برا دلگرمی!!!
پاسخ:
سلام و برکات خدا بر شما

زیباست اما انصافا نرفتم تحقیق کنم ببینم چاپ الانش چنده؟! شاید تقییر کرده باشه!
ممنون، اما با یک گل بهار نمی‌شه! فکر کن نفحات نفت امیرخانی را -هرچند دیر- معرفی کنی و جز نظری نبینی!
۱۶ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۲۹ سیده نعیمه زینبی

سلام اقای قدسی

من از این کتاب ها دوست دارم

خیلی شعر نمی فهمم ولی این کتاب با تعریف شما جان می دهد برای خواندن..

خدا رو شکر ارزون هم هست و جیب ما جواب میده...

پاسخ:
سلام
خدا رو شکر!
سلام!امدیم افتاب با در بسته مواجه شدیم!دوباره کتابهایمان ته کشیده بود!!کلی خورد توی ذوقمان!!!
پاسخ:
سلام.
از کم‌توفیقی‌مان بوده، لابد! حالا کی آمده بودید؟!
چه کنیم!با اینکه همیشه دست خالی میفرستیدمان!بازم افتاب را ترجیح میدهیم به کتابفروشی های دیگه!!!!!کم توفیقی من بود جناب قدسی!
پنجشنبه بود به گمانم یعنی پنجشنبه این هفته که برفی بود نه!پنجشنبه قبلش!!!
۱۹ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۵۵ به روایت غزل

باسلام

 

بی صبرانه منتظریم تا کتاب ه.دوچشم استاد صرافان را هم بیاورید در آفتاب.

از بابت معرفی کتاب هم سپاسگذاریم.

 

لا یمکن الفرار من از تو به جز به تو
نه هیچ نیست راه فرارم به غیر تو...

برای راهنمایی و نقد تشریف بیاورید.

باتشکر

پاسخ:
سلام.

ان شاالله!
سلام. عنوان کتاب زیباست و آدمو تشویق به خوندن می کنه.
پاسخ:
سلام

ممنون، از لطف و حضورتون!
سلام اقای قدسی!راستش بخواهید پدر کتابهایی که خانه پدری داشتند گم شده و منم فرزند نمونه برای شاد کردن پدر در به در دنبال کتابهای مورد علاقه شان!فقط یک مجموعه کامل کتابهای صادق هدایت داشتند که من پیدایشان نمیکنم!میتوانید راهنمایم کنید؟
پاسخ:
سلام

پیدا کردن کتب صادق هدایت کار چندان دشواری نیست، مهم این است که آنچه گم شده کدام عنوان و مربوط به چه سالی است. شاید در جمعه‌بازار کتاب واقع در بلوار مدرس پیدا شود.
این کتاب رو مطمئنید دارید کتاب آفتاب

فک کنم ندارین ها!!!!!
پاسخ:
سلام و سال نو مبارک و از این حرفا!!!

این کتابو دوست داریم داشته باشیم!!
خب پس داشته باشید دیگه!!!

یا لااقل اون خطی که نوشته
این کتاب را می توان از اونجا!!! تهیه کرد، رو بردارید!!!

والا!

یا حق
پاسخ:
شرمنده، برا سنجش نکته‌سنجی مخاطبان بود عزیز دل!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی