جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

کتاب آه / یاسین حجازی

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۵۸ ق.ظ

نفسی آغشته به غم


امروز زمانه‌ای فرا رسیده که کمتر یک مجلس حسینی(ع) را می‌توان یافت که به دروغ و کذب آراسته(!) نشده باشد. و این ناشی از یک تفکر ناصحیح است که: دیگر آنچه نقل شده را همگان شنیده‌اند و اگر آنها را هرساله دوباره تکرار کنیم باعث ملال و دلزدگی جوانان از این مجالس خواهیم شد.

این فکر ناصحیح و از سوی دیگر جهل و کم‌سوادی برخی از مادحین حسینی و در برخی موارد شهرت‌طلبی و نفس‌مداری آنان، باعث شده که در حال حاضر اصل ماجرا ناگفته ماند و در میان اوراقی که فقط در کتابخانه علما باقی مانده مستور شود.

«کتاب آه» شاید بتواند نقطه آغازی مناسب باشد برای آشتی کردن حسین‌جویان با مقتل‌خوانی. این کتاب، بازخوانی ترجمه‌ی کتاب «نفس‌المهموم» مرحوم حاج شیخ عباس قمی توسط «یاسین حجازی» است. کتاب آه، کتابی است که هم ذائقه مخاطبان سنتی را –که فقط کتب قدیمی را شایسته خوانش می‌دانند- پاسخ گفته و هم نیاز مخاطب امروز را که حوصله مطالعه متون طولانی و پیوسته را ندارد. حجازی با دقتی ستودنی، جای آنکه کتاب را با کذب و دروغ آراسته کند از خطوطی که فقط مورد ملال و خستگی مخاطب می‌شود پیراسته است. او خود در مقدمه کتاب توضیحی خواندنی در رابطه با کارش نوشته است: «...غافلید از مراقبه و احتیاطِ مولفانی که دست‌کمی از زرگران ندارند در عیار زدنِ مثقال‌مثقالِ منقولات تاریخ! کافی است مثلا صفحات مربوط به حواث روز "عاشورا" یا "شام" را از ترجمه نفس‌المهموم بخوانید تا ببینید که از یک واقعه چند صورت مختلف ذکر شده که در هرکدام جزئیاتی است که در دیگری نیست و در عین حال، جمع همه‌ی آنها هم، با هم شدنی نیست، و یا بشمرید به چند نفر با نَسَب و حَسَب و قبیله‌ی مختلف بر می‌خورید که در حقیقت چند نفر نیستند، بلکه همه ضبط‌های محتمل اسمِ یک نفرند! این‌طوری‌هاست که تا بوده کتاب‌های این‌چنینی قیافه‌هایی خشک و جدی داشته‌اند...»


اما حجازی در بازخوانی و بازروایی کتاب نفس‌المهموم، سعی کرده تا این کتاب را برای آنان که مشتاقند به دور از تکرارها و دروغ‌هایی که به این واقعه نسبت می‌دهند، سهل‌الوصول نماید. پس برای اینکار خط حادثه را پررنگ می‌سازد و ترتیب وقایع را رعایت می‌کند و در ضمن آدم‌هایی که اسم‌شان در آغاز یک چیز بوده و در میان و پایان چیز دیگر را یکی نموده و از سویی روایت‌های مختلفی را که در کتاب پراکنده افتاده‌اند را با یکدیگر ادغام می‌کند تا هم تصویر جامع‌تری ارائه دهد و هم از طولانی شدنِ بیهوده کتاب جلوگیری کرده باشد. از طرفی اقوالی که با هم نمی‌خوانند را در کتب متفرقه جستجو کرده تا نقل معقول‌تر و مشهورتر را بیاورد.


اگرچه ادبیات کتاب آه، آسان‌تر و روان‌تر از کتاب دمع‌السّجومِ مرحوم شعرانی است ولی در عین حال -شاید برای حفظ ارائه یک متن فاخر- این کتاب نیز از الفاظ قدیمی و نامتعارف بی‌بهره نیست که البته معنای این لغات را در پایان کتاب می‌توان یافت. یکی از ویژگی‌های ارزشمند این کتاب، نقشه‌ای است که در پایان آن آمده و جایگاه مکان‌هایی که در کتاب نامی از آنان ذکر شده را در آن مشخص نموده است.


درنهایت این کتاب را می‌توان به کسانی توصیه کرد که اولا به دنبال یک روایت معتبر از کل وقایع مربوط با عاشورا هستند و ثانیا آنان که به همه اجزاء و زمینه‌های این قیام حساس‌اند و می‌خواهند مردها و نامردهای کربلا را آن‌گونه که بوده‌اند بشناسند و مانند بیننده واقعیِ یک فیلم نمی‌خواهند یک سکانس و حتی یک فِرِیم را از دست بدهند.


مشخصات کتاب:

عنوان: کتاب آه
نویسنده: یاسین حجازی
ناشر: جام طهور
تعداد صفحه: 578
قیمت: 15000تومان
نوبت چاپ: ششم

این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.


پی‌نوشت:

1. این نوشته پیش‌تر در سایت لوح منتشر گردیده است.

2. خواندن و تامل در این کتاب را به عنوان یک فریضه، در محرم و صفر توصیه می‌کنم.


نظرات  (۱۱)

فقط چرا این کتاب که به عنوان فریضه میدانید خواندنش را اینقدر گرانه!؟
۰۳ آذر ۹۱ ، ۱۸:۵۸ صید قزل آلا در مدرسه
بسیار عالی! مبارکه انشالله. خیلی خوبه که با دامنه ir مشغول به نوشتن شدید. در ضمن قالب وبلاگتون هم خیلی خوب و چشم نوازه. همهء آرشیو رو هم که ماشالله منتقل کردید. خیلی هم خوب:). انشالله موفق باشید
پاسخ:
خواهش می‌کنم. پس نظرتون مثبته. البته انتقال آرشیوش کار چندانی نبرد!
۰۳ آذر ۹۱ ، ۱۸:۵۸ صید قزل آلا در مدرسه
من کامنت گذاشتم اما تایید نکرد که ثبت شد یا نه. تردید دارم...
آقای قدسی.من منتظر جوابتون هستم.
پاسخ:
علیک سلام
باشه سر وقت انشالا!
۱۲ آذر ۹۱ ، ۱۴:۰۱ بامعرفت ( مهدی شاندیزی)
سلام
عزاداری هاتون قبول ...
به بهانه سفر به زاهدان آمدیم و کتاب هایی خریدیم .
البته آنجا در دبیرستان و دانشگاه ، نمایشگاهی با تخفیف 50 درصدی داشتیم .
بماند که در آخر هرچه پول جمع شد کتاب خریدیم و هدیه دادیم به حوزه علمیه زاهدان .
فضای کاری نوینی بود برای دو مبلغ .
کار فرهنگی و در کنارش رفیق شدن با دانشجویان و حتی بحث کردن با آنها که کله شان بوی قرمه سبزی می داد .
حتی روشی که فکر میکنم اولین بار از شما یاد گرفته بودم این بود که میگفتم اگر هم نمی خواهید بخرید کتاب را بردارید و فقط دستتان بگیرید و ورق بزنین. اندکی هم بخوانید .
هم دانشگاه و هم دبیرستان هایی( تیزهوشان- دبیرستان دانشگاه ملی که آنها هم کم از تیزهوشان نداشتند- دبیرستان نمونه مردمی قدس- و نمونه مردمی امام صادق ) که رفتیم به عنوان کتابفروش دوره گرد .
تا حالا ندیده بودند آخوند کتاب بفروشد .
استقبال خیلی زیاد بود .
و تجربه ای شد ماندگار .
این ها همه بهانه بود برای اینکه بگم با خاطرات نهبندان بروز هستم .
حتما سر بزنین . بعضی نکاتش شاید جای تامل داشته باشد .
پاسخ:
سلام
سرزدم و نکات قابل تاملی داشت که عرض کردم.
سلام
به سلامتی نقل مکان کرده اید گویا
چه جاکتابی دلنوازی ساخته اید
پاسخ:
سلام
ممنون از لطف شما!
۱۴ آذر ۹۱ ، ۰۹:۰۸ سید مصطفی خاتمی
سلام. آدم حسابی! شما که می خواهی نقل مکان کنی چرا سفارش طراحی قالب برای بلاگفا می دهی؟
اسمایلی آدمهای همیشه طلبکاری که دست پیش می زنند، عقب نمانند. :)
خلاصه مبارک است.
پاسخ:
سلام

والا من که کلا ناامید شدم برای قالب
گفتم زحمت ندهم‌تان! حالا مگر کاری صورت گرفته؟
خط دوم فرمایش‌تان را ملتفت نشدم!
سلام
ما هم لینک را اصلاح نمودیم.
استاد ما رو چه به کتاب نویسی، ما پا تو کفش بزرگترا نمی کنیم قربان.
تازگی هم کتاب خونی مون کم شده چه برسه به کتاب نویسی!!!

راستی سرافراز فرمودید سر زدید
دعا بفرمایید

پاسخ:
سلام
ممنون. این چه حرفیه؟! کلی حرف زدیم که هر آدم کتاب‌خونی باید خروجی کتاب‌خوانیش را نشان دهد تا دیگران را به خواندن کتاب تشویق کند!
۱۶ آذر ۹۱ ، ۰۵:۳۴ محمد جواد

سلام، نقاش واژه ام، غزلی گاه می کشم/ شعر بلند نام تو را آه می کشم... یا ابا عبد الله! ما را به فرزندی بپذیر!... ایام پراندوه شام تسلیت...

سلام علیکم:)
خدا خیرتون بده همینو گفتین.
سلام و درود

راستش وقتی به این‌جا رسیدم که نوشته بودید:

"اگرچه ادبیات کتاب آه، آسان‌تر و روان‌تر از کتاب دمع‌السّجومِ مرحوم شعرانی است ولی در عین حال -شاید برای حفظ ارائه یک متن فاخر- این کتاب نیز از الفاظ قدیمی و نامتعارف بی‌بهره نیست که البته معنای این لغات را در پایان کتاب می‌توان یافت."

اندکی شک کردم در صحت صحبتتان. در ذهنم این‌طور بود که آقای حجازی دستی در ترجمه نبرده و به قول شما بازروایی نکرده‌اند بلکه فقط کتاب را تکه تکه و ویراست نموده‌اند. بعد شکم را متوجه خودم ساختم و گفتم نکند اشتباه از بنده است.

خلاصه جست‌وجویی کردم و خوشبختانه در پایگاه اینترنتی نور، کتاب اصلی دمع السجوم فی ترجمة النفس المهموم را یافتم به این نشانی:

http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1985/1/10?projectID25923

و پس از خواندن چند تکه از باب دوم کتاب، شک اولم که متوجه شما بود تبدیل به یقین شد! هر چه در کتاب آه است به قلم علامه شعرانی است (و این قلم شیوا در زمان خواندن کتاب واقعاً بنده را به تحسین و شگفتی وا می‌داشت)

خلاصه جسارت بنده را ببخشید در ابراز این مطلب. گفتیم آیینه باشیم برای شما اگر بپذیرید... که به قول خودتان: طالب آیینه باشد روی خوب!

نظر را به صورت خصوصی می‌فرستم تا اگر خودتان مایل بودید عمومی‌اش کنید. هرچند احتمال می‌دهم خودتان ترجیح می‌دهید عمومی باشد تا در این دوران بی‌نقدی و بدنقدی، اندک خوانندگان جاکتابی، اندکی نقد ببیند و نقدپذیری. البته اگر بشود نام متن بنده را نقد گذاشت...

با سپاس بی‌کران
پاسخ:
سلام و عرض احترام و تشکر

خیلی ممنون از پیگیری و نکته‌گویی شما، آقا امیر عزیز!
راستش بنده کتاب آقای شعرانی را نخوانده‌ام تا مقایسه‌اش کنم. آن‌چه که نوشته بودم بازتابی از مقدمه بود. جناب حجازی نمونه‌هایی را نثر کتاب دمع‌السجوم آورده بودند و مدعی بودند که قدری در متن کتاب تصرف داشته‌اند. با این وصف باید دوباره مقدمه‌ی کتاب را در فرصتی مناسب با دقت و ملاحظه بخوانم.

در ضمن شما و تمامی دوستان لطف کنند و انتقادات‌شان را از سر ملاحظه و احترام به صورت خصوصی در وبلاگ قرار ندهند؛ نهایتا اگر تردید دارند می‌توانند نظرشان را به صورت معمولی ارسال کنند و در پایان اختیار علنی‌سازی آن را به بنده واگذرند.

سپاس بی‌کران.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی