جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

نامه‌های خط‌خطی / عرفان نظرآهاری

پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۸۸، ۱۲:۰۰ ب.ظ

ردپایی روی کاغذ

همه دوست داریم سال نو را با حرکتی جدید آغاز کنیم. مثلا همین ”من“ همه ساله تصمیم می‌گرفتم که از سال جدید خاطره نویسی کنم که هیچ‌وقت نشد! حالا چرا از بین این‌همه کارِ به انجام نرسیده، من از خاطره‌نویسی سخن گفتم، علت دارد. علتش این است که اکنون بیش از پیش احساس نیاز می‌کنم، حالات و افکار خود را در گذشته بیابم و بدانم. اصلا بگذارید مثالی بزنیم حتماً پیش از این لذت عبور از یک منطقه بِکرِ برفی را داشته‌ای. حالا می‌خواهدکوچه باشد یا کوهستان؛ بعد از گذراندن یک مسیر، به نقشی که پشت سرت بر جای گذاشته‌ای می‌نگری و بعد با خود می‌گویی این نقشِ ”من“ است! حالا بعضی‌ها یک جورِ دیگر حال می‌کنند؛ مثلا می‌آیند و مقابل یک خانه که تازه سیمان‌کاری شده است یک ردّ پای چاق می‌گذارند. خدا می‌داند وقتی پس از چند سال آن را می‌بینند چه حالی می‌کنند؟! نوشتن نیز رد پایی است نه بر برف و سیمان که بر زندگی. به هر حال اکثر ما عادت داریم برای کارهای خوب دنبال بهانه بگردیم؛ اگرچه کار خوب نیازی به بهانه ندارد. ولی بهانه‌جو باشیم و چه بهانه‌ای نیکوتر از سال نو؟!  

«نامه‌های خط خطی» فرصتی است برای نوشتن و خط زدن و باز هم نوشتن. نوشتنِ اندیشه‌هایی که عموما در گذر زمان محکوم به تغییرند. و این تغییر سن وسال خاصی نمی‌شناسد اگرچه این دگر‌دیسی بیشتر در همین نوجوانی صورت می‌گیرد.


نامه‌های خط‌خطی

«نامه‌های خط خطی» شامل ۵۲نامه(به تعداد هفته‌های سال) است نامه‌هایی که مخاطبش خداست با زبان نوجوانی با ذهنی سرشار از سوال که محرم‌تر از گوش خدا نمی‌یابد.

«عرفان نظرآهاری» نویسنده این کتاب درباره کتابش این‌گونه توضیح می‌دهد:«...این روزها آدم‌ها سرشان شلوغ است. بعضی‌ها حوصله خدا را ندارند، حال او را نمی‌پرسند، برایش نامه نمی‌نویسند؛ اما تو این کار را بکن. تو حالش را بپرس. تو چیزی برایش بنویس، ساعت‌هایت را با او قسمت کن؛ ثانیه‌هایت را هم. و امّا آن کتاب آسمانی، یادت هست؟ اسمش قرآن بود. کلمه‌های خدا بود در دست‌های پیامبر. با این‌که این روزها، این کلمه‌ها همه جا هست، اما کسی آنها را نفس نمی‌کشد، کسی با آن‌ها زندگی نمی‌کند. تو اما کلمه‌های خدا را نفس بکش و زندگی کن؛ و اما این آیه‌ها که لابه‌لای هفته‌های تو آمده است، تلنگر کوچکی است به قلب بزرگ تو، تا بروی و سراغی از ایشان بگیری. دیگر چه بگویم... که تویی و کلمه و خداوند.

پس برایش بنویس... بنویس....هرچه که باشد...»

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۱/۰۶

نظرات  (۵)

سلام آقای قدسی
من دلم برای جیم یک ذره شده ...
راستی من تمام دوستان رو جیم خون کرده ام !!
به همه یه سلام بلند بالا برسونین
سلام داش زهیر
خواستم بیم از جاکتابی حضرت شما استفاده ای ببرم، اما فونتش اصلا خونده نمی شد. البته قطعا چشم دل می خواد، ولی شما که مستحضر هستید چش دل ما کوره ! آش می پزه شوره ! رنگ فونتتون رو اگه عوض کنید ممنون می شیم
اردتمند
سلام اقای قدسی
اگر بتونم بخش معرفی کتاب در جیم را می خونم
ولی یک خواهش کوچیک داشتم در معرفی کتابهاتون بیشتبر دقت کنید .یا درستر اینکه قدری اطلاعاتتون را نسبت به نویسنده بیشتر کنید
تا گاف برزگی را در معرفی کتاب " دیوانه بازی " مرتکب نشوید .البته گاف مربوط به معرفی نویسنده می شد
اخه شما نمی دانید" کریسیتن بوبن " زن نیست .مرده .اگر کتاب" غیر منتظره " یا دیگر کتابهای این نویسنده که توسط نشر " مشکی " چاپ شده بخونید .تصویر نویسنده داخلش چاپ شده و سبیلهای کلفت " بوبن " می گه من مرد هستم نه زن
و جذابیت بیشتر این داستان روایت یک زن از دید یک مرد است
" رفیق اعلی " که مال این نویسنده هست را هم اگرگیر آوردید بخوانید .جالب است
کسی که کتاب " مسیح باز مصلوب " را معرفی می کند می تواند از این کتاب خوشش بیاید و یک نکته " در معرفی شخصیتهای داستان " مسیح بار مصلوب "
وقتی از مسیح . یهودا نام می برید .می توانید ار نامی استفاده کنید که برای ما ایرانیان بیشتر جا افتاده ." مادلن " را کمتر کسی می داند که همان " مریم مجدلیه " هست .کسی که از او به نام " مادلن " یا " ماری مگدلنا " نام برده می شود .
کتابهای دیگری هم هست که هم خوبه خودتان بخوانید .هم معرفی کنید
سراغ کتابهای " اریک امانوءل اشمیت" هم بروید .مخصوصا " اسکار و خانم صورتی " اقا ابراهیم و گلهای کتابش " البته این دو کتاب هم بصورت مجزا وجود دارد .هم در یک کتاب به اسم " گلهای معرفت " ترجمه " سروش حبیبی " چاپ شده
خوندنش توصیه می شود
موفق باشید
در ادامه سلام گذشته
خوبه .همینکه تلاش می کنید خیلی خوبه .قبول دارم اگر نشناسید .حت یسخته که ندانید "ویرجینیا وولف" هم زنه.
فرصت کنم .حتما مطالب معرفی کتاب را می خونم و اگه بتونم .نظراتم رو براتون ارسال می کنم
اول تورو به خدا رنگ صفحه تون رو عوض کنید .بد هم نیست که به روزش کنید
لطفا جواب نامه های کتاب نامه های خطخطی رو بدین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی