جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

دفتر صدبرگ عشق!


* در زندگی عموم آدم‌ها هیچ رویدادی چون عشق حرکت‌بخش نبوده است؛ حال چه این عشق را زمینی ببینیم و چه آسمانی! این عشق چه معجزه‌ای است که این‌همه نقش بر پهنه گیتی زده؟ پیداست که این نقش بیش از همه در ادبیات‌مان رخ نموده و پیداتر که ما این‌همه شاعر نامی را بیش‌تر با عاشقانه‌سرایی‌هاشان می‌شناسیم. پهنه آثار به جا مانده از عشق نه به بیستون ختم می‌شود و نه به سعدی و حافظ که بخواهیم حتی نام بریم‌شان. پس در می‌گذریم و از عشق به عنوان نشانه‌ای از نشانه‌های الهی یاد می‌کنیم و بس.


* و اما «علی‌رضا بدیع» را پیش‌تر در همین ستون معرفی کرده‌ایم و از تازه‌آفرینی و خلاقیتش در عاشقانه‌سرایی سخن گفته‌ایم. این‌بار او در دفتری با عنوان «همواره عشق» به انتخاب و چینش یکصد شعر عاشقانه از شاعران معاصر پرداخته است. اگرچه او در بخشی انتهایی یادداشت خود بر کتابش اعتراف می‌کند که این دفتر می‌توانست بهتر از این باشد و ذوق و سلیقه‌اش و نوع نگرشش به ادبیات عاشقانه و حتی احساسات نوستالوژیکش نسبت به برخی اشعار تا در نهایت این دفتر گرد آید؛ اما با این‌همه به نظر می‌رسد جوان بودن گردآورنده از یک‌سو و از سوی دیگر شناخت و احاطه نسبی او بر عاشقانه‌سرایی‌های معاصر باعث شده این مجموعه باب طبع مخاطبان جوان قرار گیرد. نکته این‌جاست که گردآورنده با کمال تواضع، شعری از خود را در این مجموعه نگنجانده تا شاید بر خرده‌گیران پاسخی در خور داده باشد.



بی‌شک گردآوری این کتاب -که سومین دفتر از مجموعه گزیده موضوعی شعر امروز نشر سپیده‌باوران است- آسانی و سختی خودش را داشته است. آسان از آن جهت که یافتن عاشقانه‌های زیبا در ادبیات امروز چندان مشکل نیست اما سختی انتخاب از میان این‌همه شاعر عاشقانه‌سرا را نمی‌توان نادیده گرفت؛ چندان که برای من هم این انتخاب بسیار دشوار است، علی‌الخصوص که صد کلمه بیش‌تر فرصت ندارم! شعری از مرحوم نجمه زارع:


* خبر به دورترین نقطه جهان برسد

نخواست او به من خسته –بی‌گمان- برسد
شکنجه بیش‌تر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه می‌کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد،
رها کنی، برود، از دلت جدا باشد
به آت‌که دوست‌تَرَش داشته، به آن برسد
رها کنی، بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه جهان برسد
گلایه‌ای نکنی، بغض خویش را بخوری
که هق‌هق تو مبادا به گوش‌شان برسد
خدا کند که... نه! نفرین نمی‌کنم... نکند
به او که عاشق او بوده‌ام، زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد


پی‌نوشت: این مجموعه شعرهایی بسیار زیبا و خواندنی داشته و دارد اما در جاکتابی جا نمی‌شد؛ بنابراین شعر مورد علاقه‌ی خیلی‌ها را در آن گنجاندم و اینجا هم چیزی نیفزودم. حالا اگر درخواست ویژه‌ای بشود و من هم حوصله داشتم، شاید یکی دو شعر خوب دیگر هم در ادامه‌اش قرار دادم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۲۳
زهیر قدسی

سپیده‌باوران

شعر

نظرات  (۱۱)

سلام و درود بر کتاب‌خوانِ، کتابفروشِ،‌ کتابدوستِ ...!(دستم خسته شد!) عزیز
و اما بعد!
لطف کردی عزیز
حق با شماست در باب سیر زمانی. ولی چون همه خاطرات را هنوز جمع آوری نکرده ام این شد که می‌بینی
از انجایی هم که معلوم نبود تا اتمام کار زنده باشیم! قسمتی از خاطرات را آوردم
به این شکل بهتر بود بگمانم!(با احترام به گمان شما!)
راستی چرا آنجا پیام گذاشته ای آیا؟!
پاسخ:
بر تقوا و مرگ‌اندیشی‌ات تحسین می‌گویم اما جمله آخر را نفهمیدم؟!
در پینوشت آنقدر اگر اگر کرده‌ای! خب یکباره بگو نمی‌خواهم بنویسم دیگر!
ارادت
پاسخ:
خوب بعله دیگر؛ اما واقعا احتمال دارد که بعدا یکی-دو شعر اضافه کنم!
کدام جمله؟
پاسخ:
این جمله را!
سلام
میگم با این کتابایی که دارین معرفی می کنین فکر کنم تا یه ماهه دیگه که من قراره برم کتاب بخرم باید کل کتابفروشی رو بزارین کنار برای من!
شعری که گذاشتین فوق العاده بود...
پاسخ:
ممنون
برو ببین کجا نظر گذاشته ای!!
مطلب جدید را اصلا نخوانده بودی!!
عاشقی‌ها!
کن یوک اسپیک انگلیش!!!
برو وبلاگ من ببین کجا نظر گذاشتی!
افتاد؟!
ای داد ای هوار!!
باز هم که رفتی انجا نطر گذاشتی!
عزیز دل برادر من بعد از آن مطلبی که نظر داده‌ای دو مطلب دیگر نوشته
‌ام. حرفم این بود که اولا مطلب جدید را نخوانده ای ثانیا هم چرا رفتی در مطلب آذر ماه من نظر گذاشته ای
پاسخ:
آها!! حالا فهمیدم و لی نمی‌دانم چه اهمیتی دارد که کدام مطلبت را خوانده‌ام؟! آن مطلب را هم خوانده بودم و نظر هم داده بودم اما گویا نرسیده ولی این‌که این‌قدر ارزش نجس کردن خون را ندارد! دارد؟
ارزش نجس کردن خون را ندارد! ولی ارزش تذکر بابت گیجی رفیقمان را دارد!!
ارادت
سلام آقای زهیر . من به طور ویژه درخواست میکنم ، پیرو پی نوشتتان ، یک شعر دیگر هم بنویسید . مدتها روی اشعار این عزیزان از سراسر کشور کار کردم . متاسفانه ....شاید فراغت خاطر لازم برای آفرینش هنری کم شده ... یک شعر هم از خودتان بنویسید .
پاسخ:
سلام. ممنون، چشم!
سلام و درود خدا بر شما

"خورده‌گیران" به صورت "خُرده‌گیران" درست می‌شود.

کاش به جای هموار عشق، هماره عشق می‌گذاشتید نام کتاب را

طرح جلدهایتان هم زیباست

خدانگهدار
پاسخ:
در مورد نکته دوم هم با شما موافقم؛ چون "هماره" خوش‌آهنگ‌تره! لابد نام‌گذارنده دلیلی بر این کار داشته!
سلام بر برادر عزیزم و خوانندگان وبلاگش.
در پاسخ به آقا امیر:
درباره اسم کتاب باید توضیح دهم که "همواره عشق" برگرفته از شعری است از جناب محمدعلی بهمنی با مطلع زیر:
همواره عشق بی‌ خبر از راه می‌رسد...
که نمی‌دانم در آخرین حذف و اضافات بالاخره در کتاب آمد یا نه. البته به نظر من "همواره عشق" خوش آهنگ تر است از "هماره عشق" گرچه لفظ هماره نسبت به "همواره" ادیبانه‌تر است.
موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی