اینک شوکران منوچهر مدق / مریم برادران
یک سرنوشت سهحرفی
* در جاکتابی قبل، در معرفی مجموعه شعر «همواره عشق» اینگونه آغاز کردیم که: «در زندگی عموم آدمها هیچ رویدادی چون عشق حرکتبخش نبوده است؛ حال چه این عشق را زمینی ببینیم و چه آسمانی!» حال فکرش را بکنید که این عشق زمینی با عشقی آسمانی آمیخته گردد؛ چه از آب در میآید؟!
آنانکه دنیا دیدهترند و انجام و فرجام عشقهای زمینی را دیدهاند و به قول معروف پیراهنی چند، پاره کردهاند، از این عشقها تصویر روشن و شورانگیزی ارائه نمیدهند و گاه چیزهایی میگویند که به کلی ذوق ما جوانان را کور میکند! و ما هم هنگامی که این عشق را تجربه میکنیم انگار که چیزی در ما میجوشد که دیگران از درک آن عاجزند! آنان که دنیا دیدهتر بودند، دیدهاند که این عشقهای زمینی –حتی اگر مسیر معمولیاش را بپیماید- نهایتا چندسال پس از وصال فرو مینشیند و گاه دچار تکراری یاسآور و خسته کننده میگردد.
* انتشارات روایت فتح مجموعهای دارد با عنوان «اینک شوکران» که روایتی است از زندگی جانبازان و شهدای شیمیایی جنگ از زبان همسرانشان، که شماره یکم آن به روایت زندگی شهید «منوچهر مدق» از زبان همسرش فرشته ملکی اختصاص دارد.
نویسنده کتاب «مریم برادران» است که تجربههای خوبی از زندگینامهنویسیهای او داشتهایم. هم در کتاب «نیمه پنهان ماه مهدی باکری» و هم «زندگی سیدمحمد حسینی بهشتی».
آغاز کتاب خیلی شیرین و دلچسب و کودکانه است. دخترکی دبیرستانی که «هرچه یک دختر به سن و سال او دلش میخواست داشته باشد، او داشت؛ هرجا میخواست میرفت و هرکار میخواست میکرد. میماند یک آرزو؛ اینکه سینی بامیه متری بگذارد روی سرش و ببرد بفروشد؛ تنها کاری که پدرش مخالف بود فرشته انجام بدهد...»
* روایت کتاب مانند باقی کتابهای این مجموعه، به دو صورت است؛ بیشتر به روایت اول شخص (همسر شهید) است و بخشهایی به روایت دانای کل. که این شکل از روایت، دست نویسنده را برای بیان آنچه رخ داده باز میکند و خواننده را هم دچار تکرار و یکنواختی نمیکند. آغاز آشنایی و زندگی مشترک فرشته و منوچهر که مصادف است با حوادث اول انقلاب، خیلی شیرین و نمکین است. چندان هم رویایی و به دور از ذهن نیست و چنان است که شاید خوانندگان زیادی را همراه خود میکند؛ اما آنچه که این زندگی را شکلی متفاوت و به دور از تکرارهای ملالآور میکند این است که این عشق اگرچه تا وصال چندان به درازا نمیکشد اما دلخوشی این وصال هم چندان پایدار نمیماند. این کتاب به جای آنکه گزارشی از میدان جنگ باشد، روایتی است از همسر یک رزمنده و جانباز، که در میدان زندگی سلحشورانه پیکار میکند.
اگرچه امروزه بیشتر خوش داریم تا خوش باشیم اما این کتاب دل هر خوانندهای را به اشک وا میدارد.