نیمه پنهان ماه چمران / حبیبه جعفریان
نیمه پنهان یک اسطوره
*«...دو ماه از ازدواجشان میگذشت...غاده یادش بود که چهطور با تعجب دوستش را نگاه کرد، حتی دلخور شد و بحث کرد که «مصطفی کچل نیست، تو اشتباه میکنی.» دوستش فکر میکرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده.
آنروز همین که رسید خانه، در را باز کرد و چشمش افتاد به مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید «چرا میخندی؟» و غاده که چشمهایش از خنده به اشک نشسته بود گفت «مصطفی، تو کچلی؟ من نمیدانستم!» و آنوقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن و حتی قضیه را هم برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی میگفت «شما چه کار کردید که غاده شما را ندید؟»
*سالها از آرام گرفتن چمران میگذرد. روزهای تکاپو و از پشت صخرهای پشت صخرهای دیگر پریدن و پناهگرفتن، و روزهای جنگهای سرنوشتساز پایان یافتهاند و اکنون در این روزگارِ به ظاهر آرام «غاده چمران» با لحنی شکسته داستانی روایت میکند؛ «داستانِ یک نسیم که از آسمانِ روح آمد و در گوشش کلمه عشق گفت و رفت به سوی کلمه بینهایت.»
*«سیدمصطفی چمران» برای خیلیها نامی آشناست. شاید نام خیابانی باشد که در آن زندگی میکنی و شاید هم مدرسهای که در آن تحصیل میکنی، شاید هم در دفترچه کنکورت نام دانشگاه شهیدچمران اهواز را دیدهباشی. اما اینها چه اهمیتی دارد وقتی ندانی چمران کیست، تا با غرور و سربلندی نامش را پرچم افتخار خود کنی و بعد خود را به بالاترین جایی که میتوانی برسانی تا آن پرچم را در آنجا به احتزاز درآوری. من در این سطور، حتی اشاره نمیتوانم کرد به دستآوردهایی که چمران فقط در حوزه علم و تحصیل کرده و یا به دلاوریهایی که در ایران و خارج از ایران، در مقابل دشمنانی که خود معترف بزرگیاش بودند، از خود نشان داده.
ای کاش او فقط اسطورهای افسانهای بود که از خوانشِ داستانش فقط لذت میبردی! ای کاش نامش اینقدر راحت بر سرِ زبانها و قلمها جاری نمیشد تا برای برخی تبدیل به یک کلیشه و تکرار نشود! ای کاش کسانی که میزها به ظاهر بزرگشان کرده است ذرهای از بزرگی او را درمییافتند تا از خجالت زیر میزهاشان قایم میشدند. ای کاش ذرهای از بزرگیاش نصیب ما میشد و ای کاش اقلیمِ کاشها پایانی داشت.
*اعتراف میکنم که آنچه تا کنون خواندهاید به هیچ عنوان معرفیِ یک کتاب نبوده است و فقط بخشی از تراوش احساسی بوده که پس از خوانشِ کتاب «نیمه پنهان ماه چمران» -البته برای چندمینبار- نصیب صاحب این قلم شده است. در معرفی این کتاب فقط اشاره میکنم که «نیمه پنهان ماه» نام مجموعهای است که در آن زندگی شهدا از زبان همسرشان روایت شده و نیمه پنهان ماه چمران اولین کتاب از این مجموعه است، که به کوشش «حبیبه جعفریان» آماده شده است. «کوروش علیانی» هم دبیر این مجموعه است. اگر عینکِ بدبینی به چشم نداشته باشید. این کتاب کوچک و این مردِ بزرگ، در دلها و چشمهای دریاییتان، طوفان به پا خواهد کرد.
*این کتاب را میتوان از انتشارت کتاب آفتاب واقع در چهارراه شهدا، روبهروی شیرازی۱۴، پاساژ رحیمپور، انتهای پاساژ تهیه نمود. شماره تماس: ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴