مبانی نظری قانون اساسی / شهید آیتالله دکتر بهشتی
اساسیترین قوانین فراموششده
*قانون اساسی هر کشوری، نمایهای از آرمانها و ارزشهای آن کشور به هنگام شکلگیری است. قانون اساسی کشور ما نیز همینگونه است. اما نکته قابل تامل این است که من و شما تا کنون چند بار قانون اساسیمان را مطالعه کردهایم؟ البته منظورم از چندبار این است که آیا تا کنون اصلا کتابِ قانون اساسی را در دست گرفتهایم یا حتی به آن نگاهی انداختهایم؟ احتمالا میبایست درسی برای قانون اساسی در نظر گرفته شود تا مجبور به خواندنِ آن شویم!
شاید ارزش و احترام به قانون اساسی کمتر از پرچممان نباشد، نظرتان چیست؟ شاید لازم باشد همانقدر که برای شنیدن سرودِ زیبای “ایران ای مرز پر گهر” یا “ای ایران دور از دامان تو...” وقت صرف میکنیم، وقتی هم برای توجه و فهمِ اساسیترین قوانین کشورمان بگذاریم تا بفهمیم پدرانمان با چه هدف و انگیزهای دست به انقلاب زدند و از سوی دیگر بتوانیم عملکرد و وعدههای مسئولان را آگاهانه و بر اساس اختیارات نقد بزنیم.
*“آیتالله دکتر سیّدمحمد بهشتی” یکی از اصلیترین اعضای مجلس خبرگانِ قانون اساسی بود. و حکما نظرات ایشان درباره قانون اساسی، جای تامل بسیار دارد.
همانگونه که پیداست، کتابِ این هفته «مبانی نظری قانون اساسی» نام دارد.
این کتاب شامل 5 بخش است. بخش نخست دربرگیرنده گفتار شهید بهشتی با عنوان “نظام سیاسی در قانون اساسی” است که به تاریخ 9/9/58 در حسینیه ارشاد تهران ایراد شده است. دومین بخش شامل گفتاری از آن شهیدِ عزیز با عنوان “پیرامون قانون اساسی” است که در تابستان 1358 در مشهد مقدس صورت گرفته. بخش سوم شامل گفتگوی مطبوعاتی ایشان درباره قانون اساسی است که در روزنامه جمهوری اسلامی به تاریخ پانزدهم تیرماه سال58 منتشر شده است. بخش چهارم خطبه دویست و هفتم نهجالبلاغه امیرالمونین(ع) است که در آن به حقوق متقابل حکمران اسلامی و مردم پرداخته شده و بارها توسط شهید بهشتی در فصلهای اصلی کتاب مورد استفاده قرار گرفته است؛ و بخش نهایی متن کامل قانون اساسی مصوب 1358 است که تغییرات مصوب 1368، در پاورقی آن آمده است. بخشی از فصل سوم کتاب –که گفتگوی مطبوعاتی شهید بهشتی پیرامون قانون اساسی است- را با هم میخوانیم:
*«سوال: در متن مقدمه آمده است که زنان کشور از موقعیت دون انسانی، هم به عنوان “شیئ جنسی” و هم به عنوان “نیروی کار” رها شوند. آیا کار کردن را برای زن یک موقعیت دون انسانی تلقی میکنید؟
نه، منظور این نبوده. منظور این است که به زن صرفا به عنوان یک نیروی کار اقتصادی نگاه نشود. به این معنی که همانطور که میدانید در قرن نوزده، تلاش برای کشاندن زن به میدان فعالیتها، از طرف سرمایهدارها تعقیب میشد و سرمایهدارها احساس میکردند که برای ارزانتر کردن نیروی کار بایستی مقدار بیشتری نیرویِ کار به بازار کار بیاورند تا عرضه بیشتر شود و محصولات ارزان شود. بخصوص اینکه حتی به این هم اکتفا نمیکردند و اصولا به زنان مزد کمتری پرداخت میکردند. به همین جهت یکی از خواستههای اتحادیهها و سندیکاهای کارگری این بود:“مزد مساوی برای کار مساوی اعم از زن و مرد”. بیان این مطلب بدین منظور است که گفته میشود با آن نگرش، تحت عنوان آزاد کردن زن و بالا بردن مقام زن، در حقیقت میخواستند آن را به عنوان یک نیروی کار قابل خرید وارد میدان کنند، این یک کارِ دونِ انسانی است.ولی نه اینکه کار برخواسته از انتخابِ انسان را تایید نمیکنیم. ببینید، کار دو نوع است: کارِ برخاسته از انتخابِ هر انسان، که تجلیِ شخصیت و سازنده شخصیت انسانیت است و دوم کار صرفا اقتصادی که غالبا توسط قدرتهای غالب و قاهر دیگر و سلطههای اجتماعی و اقتصادی باز خرید میشود و طبیعی است که در این صورت انسان را آرام آرام به صورت شیئ در میآورد، یک ماشین تولیدی.»
واقعا شانس آوردین ، معلومه اون بالاییه هواتونو داره وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرتون میومد