جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

من و دوست غولم / شل سیلور اشتاین

سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۴۲ ب.ظ

داستان‌های کوتاه عمو شِل!



** معرفی کردن برخی کتاب‌ها کار ساده‌ای نیست، یا به عبارتی بسیار دشوار است؛ حتی برای نویسنده جاکتابی! بعضی کتاب‌ها چیزی در خود دارند -معصومیتی شاید- که به نوشتن در نمی‌آید. فقط می‌توان آن را مزه کرد و استشمام کرد؛ مثل خیار! عطر و طعم خیار را چه کسی می‌تواند توصیف کند؟!


** نوشته‌ها و نقاشی‌های «شِل سیلوِر استاین» همین گونه‌اند. البته اسمش در اصل «شِلدون آلن» بوده اما احتمالا از روی صمیمیتی که با مخاطبان خودش -که در اصل کودکان و نوجوانان بوده‌اند- داشته او را شِل  می‌خوانده‌اند. بگذریم...
شل در سال ۱۹۳۲ در شیکاگو آمریکا متولد شد و این‌گونه که اعتراف کرده، آن وقت‌ها در پیدا کردن دوست چندان موفقیتی کسب نکرده است!
«...وقتی بچه بودم، حدود 12 الی 14 سالگی، بیش‌تر ترجیح دادم که یک بازیکن بیس‌بال باشم و یا با دوستانم معاشرت داشته باشم. اما بیس‌بال بلد نبودم و خوشبختانه دختران و پسران دور و برم هم چندان از من خوش‌شان نمی‌آمد. در این مورد، کاری از دست من بر نمی‌آمد. بنابراین شروع به نوشتن و نقاشی کردم و خوشبختانه در این دو زمینه، کسی را نداشتم که از او تقلید کنم، و یا تحت تأثیرش قرار بگیرم. بنابراین کم‌کم به سبک خودم دست پیدا کردم و قبل از این‌که با آثار نویسندگان و هنرمندان دیگر آشنا شوم، مشغول کارهای خلاقانه شدم...»

من و دوست غولم


در نوشته‌های او طنزی ظریف و شیرین وجود دارد. و فلسفه‌ای کودکانه که گاه دنیای بزرگ‌ترها را به چالش می‌کشد. از آثار او می‌توان به: «لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد»، «یک زرافه و نصفی»، «کمی نوازشم کن» و «کسی یک کرگدن ارزون نمی‌خواد؟!» اشاره کرد. مشهورترین آثار او همان‌هایی است که به ظاهر برای کودکان و نوجوانان نوشته اما کتاب‌های او بین بزرگ‌ترها هم مخاطبان ویژه‌ای دارد.


** کتابی که از او برای معرفی در نظر گرفته‌ایم کتاب «من و دوست غولم» است. گو این‌که شاخصه‌های کار او تفاوت چندانی با هم ندارند؛ اما پیام‌ها و جذابیت داستان‌هایش با هم متفاوت‌اند.


**عمویم گفت:
چه جوری به مدرسه می‌روی؟
گفتم: با اتوبوس.
پوزخندی زد و گفت:
من وقتی به سن تو بودم ده‌کیلومتر پیاده می‌رفتم.
عمویم گفت:
چقدر بار را می‌توانی بلند کنی؟
گفتم: یک گونی برنج.
پوزخندی زد و گفت : من وقتی هم‌سن تو بودم، یک گاری را به حرکت در می‌آوردم و یک گوساله را بلند می‌کردم.
عمویم گفت:
تا حالا چندبار دعوا کرده‌ای؟
گفتم: دو بار و هر دو بار هم کتک خوردم.
پوزخندی زد و گفت : من وقتی هم‌سن تو بودم، هر روز دعوا می‌کردم و هیچ وقت هم کتک نمی‌خوردم.
عمویم گفت :
چند سالته؟
گفتم: نه سال و نیم.
بادی به غبغب انداخت و گفت : من وقتی هم‌سن تو بودم، ده سالم بود!




مشخصات کتاب:


عنوان: من و دوست غولم
نویسنده و تصویرگر: شل سیلور استاین
ترجمه: منیژه گازرانی
نوبت چاپ: سیزدهم
انتشارات: کتاب ونوشه
تعداد صفحات: ۶۴
قیمت: ۲۰۰۰تومان

این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.


پی‌نوشت:

۱. به مخاطبان نیم‌پز مژده‌ی به‌روزسانی می‌دهم با یادداشتی به قلم همسر گرامیم. افتخار حضور دهید.

۲. مخاطبان جاکتابی را چه شده است؟ می‌آیند بی‌صدا می‌روند؟!

نظرات  (۶)

۱۱ تیر ۹۲ ، ۲۱:۰۶ باشگاه اهل قلم
کتاب حماسه تپه برهانی پس از بیست سال انتظار تجدید چاپ شد.

مرکز پخش و فروش:

مرکز توزیع کتاب و توزیع فرهنگ کتابخوانی نون والقلم

09136875633-09137275633

www.kazemipub.com

نویسنده‌ی جاکتابی را چه شده است؟ دیر به دیر می‌نویسد!؟
پاسخ:
مخاطب ساکت، نویسنده جاکتابی را منزوی و ساکت می‌کند!
سلام.معرفی های خوبی برای کتاب ها می نویسید.امروز با وبلاگ تان آشنا شدم. موفق باشید.اگر فرصت کردید به در صحبت کتاب هم سری بزنید
پاسخ:
سلام. ممنون. انشالا!
۱۷ تیر ۹۲ ، ۰۹:۵۴ یاسر قدسی
سلام اخوی

به لطف خدا حاشیه نگاری ها ادامه یافت...

التماس دعا
پاسخ:
سلام

و انشالا ادامه یابد!
اِهِم! اوهوم! تَلَق! تولوق! ...

[بازدید همراه با سر و صدا از وبلاگ جاکتابی!]
پاسخ:
(گلاب به روی مبارک دوستان) دستشویی که تشریف نمی‌برید!
وااااای بهترین کتابی که دردوران بچگیم خوندم.یادمه برادرم این کتاب و به من هدیه داد. خیلی دوسش داشتم.واقعا جالب بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی