جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

جنایت و مکافات / فئودور میخاییلوویچ داستایوسکی

چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۰۷ ب.ظ
آدم‌کشی بدون درد و خون‌ریزی!


**تا به حال آدم کشته‌اید؟ قبل از کشتن چه احساسی داشته‌اید؟ بعد از آن چه؟ با وجدان‌تان چه کردید؟! اصلا قاتل بودن چه حال و هوایی دارد؟
جدای از این حرف‌ها حتما تا به حال فکر کرده‌‌اید که شاید بتوان خیلی ساده و بی‌دردسر دنیا را از شر بعضی آدم‌ها خلاص کرد. آدم‌های زالوصفت و مال مردم‌خور...
به کجای دنیا برمی‌خورد اگرچنین موجودی را از عرصه حیات پاک کنی، و بشریتی را نجات دهی و کلی هم به سازمان بهینه‌سازی مصرف و سازمان کنترل جمعیت و اداره آب و برق و گاز و...خدمت کنی! (به جان شما قسم، ما هیچ قصدی در ترویج قتل‌های زنجیره‌ای نداریم!)
اما اگر یک موقع شیطان دخل احساسات بشردوستانه‌تان را آورد و سوارتان شد و خواستید یک قتل کوچولو انجام دهید جهت کسب اطلاعات بیشتر از دستورالعمل کار، به «جنایت و مکافات» مراجعه کنید. شاه‌کاری است در نوع خودش. آن وقت با خواندن این کتاب بدون صرف وقت و هزینه می‌توانید تمام مدت مطالعه یک قاتل تمام عیار بودن را تجربه کنید. البته از نوع ناشی‌اش!

**«راسکلینف»؛ شخصیت اصلی رمان، جوانی فقیر است که تنها گناهش کشتن پیرزن روبه‌موت و ربا‌خوار و سنگ‌دلی است که همه شهر آرزوی مرگش را دارند.
از همین نقطه شما وارد یک قصه ‌واقعی می‌شوید و همراه راسکلینف رنج‌ها و عذاب‌ها و ترس‌ها را در خواب و بیداری تجربه می‌کنید. قصه‌ وجدان بیداری که هر غلطی بکنید به خواب نمی‌رود. در تمام طول داستان احساس خواهید کرد نفس‌تان بالا نمی‌‌آید شما با او می‌خندید، با او گریه می‌کنید، با او می‌ترسید، با او دچار توهم می‌شوید و در خیابان‌های مسکو پرسه می‌زنید، با او تب می‌کنید و با او ادای «همه‌ چیز روبه راهه» را در‌ می‌آورید؛ غافل از این‌که هیچ‌چیز روبه‌راه نیست!

جنایت و مکافات

**بی‌گمان، روس‌ها گوی سبقت را در نوشتن داستان‌ها و رمان‌های طولانی و توصیفی از همه ربوده‌اند و «فئودور میخاییلوویچ داستایوسکی» از‌آن یکه‌تازهاست.
فئودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش، سرگذشت مردمی است عصیان زده، بیمار و روان‌پریش.
در ۱۸۶۶ جنایت و مکافات را نوشت و برای اهل مطالعه آثاری چون «ابله»، «قمارباز»، «برادران کارامازوف» و «جن‌زدگان» شهره‌ا‌ند.
این قسمت از کتاب را که ‌می‌آوریم ازآن جاهایی است که می‌توان زیر آن خط کشید و فکر کرد که چرا «جنایت و مکافات» نوشته شد. داستان جنگ دائم میان مرگ و زندگی.

**«...در کجا، در کجا خوانده بودم که محکوم به مرگی یک ساعت پیش از مرگ می‌گوید، یا می‌اندیشد که اگر مجبور می‌شد در بلندی یا برفراز صخره‌ای زندگی کند که آن‌قدر باریک باشد که فقط دوپایش برروی آن جای بگیرد و در اطرافش پرتگاه‌ها، اقیانوس‌ها و سیاهی ابدی، تنهایی ابدی و طوفان ابدی باشد و به این وضع، ناگزیر باشد در آن یک ذَرع فضا تمام عمر، هزار سال ، برای ابد بایستد، باز هم ترجیح می‌‌داد زنده بماند تا اینکه فورا بمیرد!...»



مشخصات کتاب:

عنوان: جنایت و مکافات

نویسنده: فئودور میخاییلوویچ داستایوسکی

ترجمه: مهری آهی

ناشر: خوارزمی

تعداد صفحه: ۷۸۲

قیمت: ۱۲۰۰۰تومان

قطع: رقعی

نوبت چاپ: هفت


این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.


پی‌نوشت:

۱. معرفی دیگری است به قلم زیبای همسرم.

۲. چاپ این ترجمه از کتاب فعلا به اتمام رسیده و مشخصات کتاب بهروز نست.




موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۱۱

نظرات  (۸)

سلام آقااااااااااااااااااااااااااااااای قدسی.............
نمیدونین که من الان چه حالیم................نچ نچ نچ نچ...واقعا برا خودم تاسف خوردم
آقا قرض از مزاحمت
تولدتون مبارک.
آقا ما دیگه رو نداریم تو صورت شما نگا کنیم.
ببخشید تو رو خدا.روم سیاه.میدونستم بهمینن.اما کیشو نمیدونستم.امان ازین تنبلی............
شرمنده.ایشالا صد سال دیگه هی ما بیاییم تبریک بگیم تولدتونو
پاسخ:

سلام

خیلی ممنون از لطف و حضورتون!

سپاس گذارم.

سلام بر شما
یادتون باشه که من اگه رتبه ام بشه ده رقمی امسال
به خاطر معرفی کتابای شماس ها!
دقیییییقا همین امسال ِ کنکور من، هر کتابی که معرفی کرده اید رو خریدم
امیدوارم بعد عید همچین اتفاقی دیگه نیفته...
باز هم ممنون
پاسخ:
سلام و درود

آرزوی سعادت و نیک‌بختی دارم برای شما؛ چه با رتبه‌ی ده‌رقمی و چه با تک‌رقمی!
خود من در ایام کنکورم بهترین فرصت مطالعاتی رو داشتم!!
ممنون از لطف و نظر شما.
سلام اقای قدسی!
شرمنده حسابی زحمتتان دادم!ممنون برای کتابها!
و بسیار ممنون تر برای کمک در انتخابشان!

پاسخ:
سلام

خواهش می‌کنم. تا باشه از این زحمتا!

سلام 

میشه بگید چه جوری مشخصات رو ذخیره میکنه که من مجبورنشم دست واردکنم..

شما فقط به لیست کتابهای نخوانده اضافه می کنید که در لیست خرید قرارمی گیرند..

پاسخ:
سلام

در مورد پرسش نخست شما پاسخ سایت این است:
«با سلام
در مورد ذخیره مشخصات کاربران در هنگام نظر دادن، پیغامی سبز رنگی که به کاربرانی که لاگین نکرده‌اند نشان داده می‌شود تا ثبت نام کنند، به همین علت است که مشخصات آن‌ها ذخیره شود و ضمنا قادر به انتخاب آواتار نیز باشند. ذخیره اطلاعات بدون امکان «خروج» می‌تواند باعث سوء استفاده گردد.»
یعنی سعی کنید به راحتی عضو شوید تا هم در رای‌دهی شرکت کنید و هم مشخصات‌تان ذخیره شود.

اما پرامون نکته دوم‌تان؛ لیست کتاب‌های نخونده رو می‌شه با همت و تلاش -علی الخصوص که الان باید بنا به سن و سال‌تون فراقت بیش‌تری داشته باشید- تبدیل کنید به لیست کتاب‌های خونده!

ممنون که به وبلاگ‌تان سر می‌زنید.
سلام
خدریم از بوشهر
هنوز نتوانسته ام آن طو ر که شایسته و بایسته است
رمان های خرجکی رو بخونم
و لی بسیار مشتاقم.
به وبلاگم سر بزن
یا علی
پاسخ:

سلام

انشالا خدا توفیق دهاد!

چشم.

علی مدد

سلام

دست روی دلم نذارید کدوم فراغت برادر من...تو این سن وسال به قول شما ارشد میخونم ..دنبال مطالعات مذهبی هم هستم ..تا چند وقت دیگه شاغل هم خواهم شد ..فکرکنید تو این شرایط ازدواجم بکنم دیگه چی میشه..بگذریم از مشغله های ذهنی و فکری و بی حوصلگی های گاه و بیگاه و و و

راستی چندبار به نیم پز سر زدم انگار فعلا زیرش و خاموش کردید که سر نره...

پاسخ:

سلام

 

ای بابا! شما هم خوب رزومه می‌سازید ها!

این‌ها که گفتید -بر فرض وقوع- همگی خبرهای شاد کننده‌ای هستند تا باشد از این مشغله‌ها! شاغل که بشوید ارزش وقت‌تان را بیش‌تر خواهید دانست و انشالا هم شرایط خرید کتاب برای‌تان بهتر فراهم می‌شود و هم از فرصت‌هاتان بهتر استفاده می‌کنید.

انشالا همسری کتاب‌خوان و کتاب‌دوست هم نصیب‌تان شود تا وقتی سر کار می‌روند شما، هم آبگوشت‌تان را بار بگذارید و هم یک کتاب را در آشپزخانه یا کنار پنجره به مطالعه بنشینید.

اجاق نیم‌پز هم انشالا روشن خواهد شد.

سلام.
برادر خوبم همیشه مرهون توصیه های خوب شما هستم.کاش رده بندی برای پیشنهاداتتان داشتید.سنی که نه .چون ما در رده مادربزرگ ها قرار می گیریم.اما برای کوثرها ومامان های سردرگم که این روزها کم هم نیستند معرفی به جایی به نظر لازم می رسد.
با همه این من خودم را در هر رده سنی می گنجانم وبا فرض نا آشنا بودن عنوان کتاب حفش را به جا می آورم.
خداحفظتان کند.
در پناه حق
پاسخ:
سلام و عرض احترام

واقعا رده‌بندی کردن کار دشواری است، از هعمین‌رو بخشی از کتاب را برای مزه‌چشی در معرفی‌هایم قرار می‌دهم تا مخاطب نسبت خودش و کتاب را بیابد. به کوثرخانم سلام برسانید.
خیلی ممنون.
بد.ن شک ادمی مثل شما کتابها رو با دید تحلیلی میخونه.لطف کنید اگر امکانش هست برای  کتابهایی که میذارین تو وبلاگتون ده دوازده خط تحلیل بنویسین.البته غرض آشنایی با افکارتونه.خدا ببخشه اگه دروغ گفتم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی