سانتاماریا جلد اول / سیدمهدی شجاعی
کتابی برای آغاز
** جلد اول «سانتاماریا» که همانا مجموعه داستانهای کوتاه «سیدمهدی شجاعی» است، کتابی بود که لذت داستانخوانی را به من چشانید و توجهم را از کتب علمی –که در دوران کودکی و نوجوانی سرگرمشان بودم- به سمت ادبیات داستانی معطوف نمود. درست یادم است که حوالی 15سالگیام آن را خواندم و بعد دیگر کتب آن نویسنده را و بعد...
** «سانتاماریا» شامل چهل داستان کوتاه از نویسنده است که در طی دو دوره سالهای 57تا67 و 67تا77 به رشته تحریر درآمده است. این داستانها پیشتر در کتابهایی همچون «امروز بشریت»، «دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز» و «ضریح چشمهای تو» و همچنین در ماهنامه فقید(!) نیستان منتشر شده بودند اما در سال 79 همگی در جامهای مشترک، به صورت یکپارچه درآمدند و شدند این کتاب!
** کتاب با داستانهای دهه دوم نویسندگی شجاعی آغاز میشود و این داستانها عموما مایههای طنز در خود دارند که از آن میان، میتوان به «شازده»، «دزد ناشی»، «پارک دانشجو» و «قابیل 1996» اشاره کرد. این داستانها همگی کنایاتی تلخ و گزنده نسبت به شرایط اجتماعی-سیاسی زمان خود بودند. در این میان البته داستانهایی که صرفا بار خنده دارند و کاری به کار کسی ندارند به چشم میخورد، مثل «زیر دوش دیدم» که نویسنده روایتی از تجدید ازدواجخواهی یک شخص ارائه میدهد که بسیار خواندنی است!
در میان داستانهای این دهه، سهگانهای عاشقانه نیز به چشم میخورد که از «ماهجبین» و «شکیبا» آغاز و در «سانتاماریا» به کمال خود میرسد.
** اما داستانهای فصل دوم کتاب -که دهه اول نویسندگی شجاعی است- بیشتر حال و هوای جنگ دارد و عاشقانههایی دیگرگونه دارد. داستانهایی که اگر بدون پیشداوری سراغشان برویم، بعید است که احساسمان را تکان ندهد. اما در پایان این دوره نیز داستانهای طنز به چشم میخورد.
** باور بفرمایید اشتباه میکنند آنهایی گمان میکنند؛ من دیوانه شدهام. اصلا اینطور نیست. خود و خدایی اگر من دیوانه بودم با شما که یک گزارشگر ناقابل بیشتر نیستی، مینشستم اینطور مودبانه حرف بزنم؟!
اصلا من چگونه میتوانم دیوانه باشم در حالی که سر جمع فقط پانزده نفر را کشتهام؟!
سن من و شما اقتضا نمیکند. میگویند در قدیم یک چیزی بوده به نام «عقل» که خیلی از مردم داشتهاند و از آن استفاده میکردهاند. حالا با این پیشرفت و تکنیک و تمدن جدید، کمتر کسی را پیدا میکنید که از این وسیله، استفاده کند!
ضبط صوتت را خموش نکن جوان! چشم! الان میروم سر اصل مطلب، ولی خودمانیم ها، جسارت نباشد، تو هم عجب خری هستی که این وسط دنبال حادثه میگردی...
مشخصات کتاب:
انتشارات کتاب نیستان /410صفحه / قطع رقعی/ 6000 تومان
پینوشت 1: مدت مدیدی این مثنوی تاخیر شد. یک دلیلش مسافرتمان بود به استان همدان که یک هفتهای طول کشید و پس از آن هم اتمام زمان قرارداد اینترنتم و انتظار برای وصل مجدد که هنوز وصل نشده!
پینوشت 2: این کتاب سالها پیش (آن زمان که جلدی 1800 تومان بود) برایم شیرین رقم خورد اما این روزها به دلایلی موجب آه همراه افسوس میشود. این نیز بگذرد... انشاالله!
معرفی کتابهاتون دیگه حرف نداره...کامل کامل:)