علی شریعتی / الهام یوسفی
85 پنجره به سوی زندگی یک مرد بزرگ
*پیش از این آثاری چون «فاطمه، فاطمه است»، «نیایش»، «تحلیلی از مناسک حج» زندهیاد دکتر علی شریعتی را در همین ستون معرفی کرده بودیم و در هرکدام به اختصار اشاره کرده بودیم که حقیقت زندگی، شخصیت و اندیشههای دکتر شریعتی مبحثی همچنان داغ است که طی گذشت بیش از ۳۰ سال از وفاتِ وی، هنوز بحثهای فراوانی را به دنبال خود میکشد. و عرض شد که اندیشهها و شخصیت او از سوی دوستانی که هرگونه انتقادی را نسبت به او پذیرا نیستند و دشمنانی که تمام تاثیرات مثبت ویژهای که او بر نسل جوان دیروز و امروز گذاشته را نفی میکنند، مورد ستم واقع میشود. به هر تقدیر واضح و مشخص است که آن هنگام میتوان در میان این تضادها به داوری نشست که بدون پیشداوری، سراغ مطالعه آثار و زندگینامه اشخاص برویم.
*به تازگی کتابی کوچک و جذاب، از سوی انتشارات «کتاب دانشجویی» با عنوان «علی شریعتی» منتشر شده است که نمیتوان آن را زندگینامه گفت؛ چراکه مانند برخی کتابها از اطلاعاتی چون تاریخ تولد و نام مدرسه و تحصیلات و از این قبیل چیزهای حوصلهسَربَر(!) خالی است. اما انگار «الهام یوسفی» نویسنده این کتاب، گاهی از سرِ کنجکاوی وارد زندگی شریعتی میشود و آن خاطرات و وقایعی را که از نگاهِ وی حامل یک پیام است را به صورت داستانک نوشته است. اطلاعات این کتاب، پیش از این نه به صورت داستانک، بلکه به شکل روایتهای ساده و معمولی، در کتب مختلف و یا در روزنامههای گذشته و یا در مصاحبهها وجود داشتهاند؛ اما از آنجایی که نسل امروز فرصت کارهای پیشِ پا افتادهای چون تحقیق و تفحص در میان این اوراق را ندارد(!) اینطور کتاب کمحجمی خیلی جذابتر مینماید، علیالخصوص که نوشتهها یکپارچه و پشتِ سر هم نیستند و به صورت داستانکهایی یکصفحهای نوشته شدهاند.
جذابیت و ویژگی دیگر کتاب این است که پیش از هر داستان، جملات و بخشهایی از نوشتههای دکتر شریعتی آمده است که به نوعی مواجهه مستقیم با شخص اول ماجراست. جملاتی که شاید کمتر از شریعتی نقل شده و شاید بتوان گفت که با یک تعمّدِ خاص از میان جملاتی انتخاب شده که مهجورتر ماندهاند.
*«بالاخره زندان ساواک رهایش کرد، تابستان ۱۳۵۴، مثل همیشه سیگار از لبش جدا نمیشد. سوالهای مکرر خستهاش نمیکرد، همان چند ساعت، چند پاکت سیگار زر آتش زد و حرف زد.
-آقای دکتر، حاصل این مدت زندان رفتن چیست؟
دکتر لحظاتی کوتاه فکر کرد و گفت: قبل از اینکه بروم زندان، به برخی آداب جزئی دینی اهمیت کمتری میدادم، مثل آداب وضو گرفتن و آداب نماز خواندن و امثال این. برای ذهنی که مثلا اگزیستانسیالیسم را میفهمد و نقد میکند، چندان اهمیتی نداشت. اما وقتی در سلول تنها ماندم و از همه چیز حتی کتاب خواندن محروم شدم، متوجه شدم همه بحثهای فلسفی و اجتماعی اگزیستانسیالیسم و امثالِ آن مثل نخود-کشمش در جیبم است که دندان خوردنش را ندارم! و بر عکس همین آداب جزیی دینیِ عبادات چقدر مددکار و تاثیر گذار است و چه اتکایی است برای روح آدم!»
مشخصات کتاب:
انتشارات کتاب دانشجویی /96صفحه / چاپ دوم 1391 / قطع پالتویی/ 1100 تومان
این کتاب را میتوان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در چهارراه شهدا، روبهروی شیرازی14، پاساژ رحیمپور، انتهای پاساژ با شماره تماس 0511.2222204 تهیه نمود.
پینوشت:
1- این کتاب حاصل تلاش همسرم و عشق و علاقه او به مرحوم دکتر علی شریعتی است. گو اینکه او همانند بسیاری در شریعتی متوقف نشده و در عین اینکه همچنان برایش احترام شدیدی قائل است، اما نگاه نقادانهاش را حتی نسبت به معلم خود -که او باشد- حفظ نموده. این معرفی را به مناسبت اتمام چاپ اول کتاب او در وبلاگم قرار دادهام و چشمانتظار آثار بعدیاش میمانم.
2- یک وقت خدای ناکرده -زبانم لال- فکر نکنند، پارتیبازی کردهایم در جاکتابی! من حتی برای اینکه سوءتفاهم پیش نیاید برای بعضیها و اثر همسرم مورد سوء قضاوت قرار نگیرد، از چاپ کتاب ایشان در انتشارات خودمان، پرهیز نمودیم و دادیمش به انتشارات کتاب دانشجویی.
3- این روزها و شبها به یاد همدیگر باشیم. التماس دعا!
تو هم ٫ گر نهادی تاج قرآنی به سر / یا نهادی سر به سجده تا سحر/ دل شکست وآمدت اشک بصر/ زیرلب آهسته نامم را ببر.( التماس دعای ویژه)