مجموعه «یک نفر» / حبیبه جعفریان
پنجرهای به خانه مشاهیر
** «مدرس»، «تختی»، «سهراب سپهری»، «اینیشتین»، «گاندی»، «جلال آل احمد»، «ماری کوری»... این نامها همگی برایمان آشناست. احتمالا چیزکهایی هم درباره برخیشان بدانیم! اما شاید همهشان برایمان چندان مهم نباشند که بخواهیم وقتمان را بگذاریم و زندگینامهشان را بخوانیم! البته بعضی هم وجود دارند که برایشان زندگی اینان چندان مهم نیست اما اینکه بدانند فلان بازیگر، ماشین چه مدلی سوار میشود یا در دفتر شماره چند اسناد رسمی از همسرش طلاق گرفته، مهم است! به هررو تمامی اینهایی که از ایشان نام بردم، چه ورزشکار باشند و چه دانشمند؛ چه هنرمند باشند و چه نویسنده؛ همگی شاید وجه مشترکی داشتهاند در زندگیشان و آن هم مبارزه است. و جنس این مبارزه را تا زندگینامهشان را نخوانیم برایمان آشکار نمیشود.
** مجموعه «یک نفر»، مجموعهای است ۷جلدی است اما بسیار مختصر و مفید و جذاب. به قلم خانم «حبیبه جعفریان» که پیش از این در معرفی کتاب «زندگی سیدمحمدحسین طباطبایی» از توانایی ستودنیشان در عرصه زندگینامه نویسی سخن گفتیم. جعفریان در جایی نوشته بود تصمیم داشته تا رماننویس شود اما تا کنون نتوانسته به این آرزویش برسد و به هرحال شده زندگینامهنویس! شاید این آرزو و نوع نگاهی که جعفریان بر زندگیِ آدمها دارد باعث شده تا او اینقدر در کارش موفق شود، تا جایی که دوست داری حتی زندگینامه آنانی که زندگیشان برایت چندان مهم نیست را هم بخوانی.
** مجموعه «یک نفر» در اصل مقالههای بلندی است که بین سالهای ۷۸ تا ۸۰ در ماهنامه سروش جوان به مناسبتهایی چاپ شده بود. اولویت انتخاب این آدمها هم به ادعای نویسنده، به میزان تاثیرگذاریشان و اینکه آدمهای بیشتری مایل بودهاند تا چیزهایی درباره زندگی آنها بدانند، مشخص میشده. این مطالب از لحاظ فرم، نثر و رویکرد ویژگی خاص خودشان را دارند و در اصل نباید آنها را یک اثر پژوهشی در همه وجوه دانست؛ چون فقط برای آشنایی کلی با زندگی و سرگذشت آنان نوشته شدهاند. در ضمن برای کسانی که عذرشان برای نخریدن و نخواندن کتابها، گران بودن و حجیم بودن و وقت نداشتن و از این قبیل است باید عرض کنم که: این کتابها ۴۰۰تومان بیشتر قیمت ندارند(دقیقا اندازه قیمت یک عدد چیپس!) و نهایتا ۵۰صفحه در قطع پالتویی دارند که تازه کلی عکس داخلش قاطی شده و کلا یک ساعت هم وقت نمیگیرد خواندنشان.
** ...سرش را آورد نزدیک میکروفن و صدایش در سالن پیچید: «یکی از آرزوهای من این است که به حج بروم.» چشم دانشجوها به دهان پهلوان بود او با سادگی ادامه داد: «اما هر وقت به یاد این آرزوی برآورده نشده میافتم و دلم میگیرد، میآیم یکبار دور این دانشگاه میگردم و دلم تسلی میشود...» تختی چند کلمهاش را گفت و از سکو آمد پایین. جوانها برایش کف میزدند و صورتش را میبوسیدند...
پسنوشت: این معرفی آنقدر که حق کتاب بود خوب از آب در نیامد، اما واقعا این مجموعه خواندنی است و به شرط چاقو به همه توصیهاش میکنم. از دست ندهیدشان!
مشخصات کتاب:
نشر سروش (7جلد) /تقریبا هرکدام 40 صفحه بیشتر ندارند! /قطع پالتویی/ تقریبا 400 تومان(یعنی مفت!)
این کتاب را میتوان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در چهارراه شهدا، روبهروی شیرازی14، پاساژ رحیمپور، انتهای پاساژ با شماره تماس 0511.2222204 تهیه نمود.
ولی خدا را شکر قیمتش کم است در اولین فرصت میخریم میخوانیم