راهنمای زائران نمایشگاه کتاب تهران!
جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۹:۴۵ ب.ظ
پیشنوشت: خلاصهای از متن پیش رو در شمارهی دیروز جیم منتشر شد. به عبارت دیگر آنچه در زیر آمده نسبت به آنچه دیروز در جیم منتشر شده کاملتر است؛ به عبارت دیگر لطفا آنچه در زیر آمده را بخوانید زیرا آنچه دیروز خواندهاید (خواندهاید؟) ناقص بوده و این متن کامل. به عبارت دیگر...!
** آنان که عجله داشتهاند و مثل این بچهمثبتها خواستهاند خودشان را اول وقت به آنجا برسانند که هیچ! اما اگر قرار است راهی سفر به مقصد نمایشگاه کتاب تهران باشید یا الان در راهید خوب گوش سپارید تا بعدا گلایه نکنید که چرا نگفتی؟!
** پیش از شروع هر کاری باید نیت کنید! خودتان هم خوب میدانید که اگر نیتتان درست نباشد ضرر میکنید! نیتتان را هم اصلا لازم نیست به زبان بیاورید فقط تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید که چرا به نمایشگاه میروید؟ اگر برای خورد و خوراک است که حسابی ضرر کردهاید. چون واقعا ساندویچهای آنجا یا حتی پلوخورشتهایش به طی مسافت ۲۰۰۰کیلومتر نمیارزد! آدم برای شکمش نهایتا میرود شاندیز نه بیشتر!
اگر برای تخفیف میروید هم بنده به عنوان نویسنده جاکتابی حساب کردهام که اگر کمتر از ۵۰۰هزار تومان کتاب بخرید هم ضرر کردهاید. خودتان بنشینید پای حساب و کتاب متوجه عرض بنده خواهید شد. تازه اگر در این وانفسای بازار کتاب سراغ یک کتابفروشی بروید و اینقدر از او خرید کنید مطمئن باشید اگر ذوقمرگ نشود همان اندازه بهتان تخفیف خواهد داد!
اما اگر عجله دارید تا تازههای کتاب را ببینید و نمیتوانید صبر کنید تا کتابفروش شهرتان آن را بیاورد که خوب جای اعتراضی وجود ندارد، چون عجله را که نمیشود کارش کرد!
اما اگر اصلا شهرتان کتابفروشی درست درمانی ندارد که بتوانید کتابهای دلخواهتان را از او تهیه کنید لطفا به مسئولان فرهنگیمان گزارش دهید، تا اگر از دیدن اینهمه جمعیت در نمایشگاه تهران ذوقزده شدهاند، ذوقزدگیشان قدری فرو بنشیند و شاید هم خدای ناکرده قدری دچار تالم و اندوه شدند و نم اشکی بر چشمانشان نشست!
اما اگر به نیت تفریح میروید نمایشگاه هم که معلوم میشود دلتان خوش است! به قول حضرت سعدی:
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو بیا قدم به چشم من نِه، بنشین کنار جویی!
تصویری از غرفهی نشر سپیدهباوران پیش از افتتاح نمایشگاه
** آنقدر این نیت را کش دادیم که نمایشگاهمان قضا شد! آقا کلا بیخیال! وسواس را کنار بگذارید و حتما نمایشگاه بیاید. به هرحال از قدیم گفتهاند: «کاچی بِه از هیچی» اما سریع و تند این نکتهها را هم خدمتتان عرض کنم که مخاطب محترم کتابخوان جیمدوست آن جا از دستمان نرود! اول اینکه؟ آنجا وقتتان را جلوی هر غرفهای تلف نکنید؛ مگر اینکه پاهای آهنینتان را با خود برداشته باشید و همچنین خورد و خوراک لازم برای یک هفته را به همراه آورده باشید.
بهتر است برای جلوگیری از اتلاف وقت، قبلا فهرستی از کتابهای مورد نظرتان و همچنین ناشران آنها و همچنین ناشرانی که به کتب آنها علاقه دارید تهیه کنید و بعد در روزهای اول نمایشگاه، که سر راهنمایان نمایشگاه خیلی شلوغ نیست، از ایشان نشانیشان را بگیرید!
** حالا که اینقدر به خودتان زحمت سفر دادهاید لااقل بروید سراغ کتابهایی که تهیه آنها در کتابفروشیهای شهرتان مقدور نبوده تا زیره به کرمان نبرده باشید!
** اگر کمی قدر حساب و کتاب باشید میتوانید به راحتی محاسبه کنید که تخفیف ناشران در نمایشگاه کتاب و حتی تخفیفی که خود نمایشگاه –به صورت بنکارتبه دانشجویان و... با هزار زحمت و مکافات میدهد- و آخر هم با ترافیک پایانههای آنجا به زور باید از آن استفاده کنید اصلا به این نمیارزد که حلقههای توزیع را در هر شهری که هستید ضعیفتر و نحیفتر کنید و بازارشان را تا با خرید یکساله خود کساد کنید. زیرا بعدا کتابهایی را که به صورت فوری لازم دارید نمیتوانید از آن کتابفروش بیچاره تهیه کنید!
** حال و هوای نمایشگاه را خوب بررسی کنید تا حال و هوا و وضعیت بازار نشر دستتان بیاید. بعد بنشینید و یک دل سیر گریه کنید!
** گریه چرا؟!! وقتی کتابهای نمایشگاه را از لحاظ محتوا به صورت کمی بررسی کنید و ببینید که اینهمه کتاب بیفایده، بله دقیقا کتاب بیفایده، در این نمایشگاه وجود دارد و جای اینهمه کتاب خوب خالی است، میبینید که دهر بر مدار سفلگان و کتابهایشان میچرخد! گو اینکه محتوای این کتابها اینقدر تکراری باشد. مثلا وقتی دقت کنید میبینید که در این نمایشگاهی که یکوجب جایش اینقدر ارزش دارد، شونصد جلد کتاب درباره اینکه چگونه نوک بینیتان را تیز کنید، پیدا میشود.
** حتما از زمان مسافرتتان برای مطالعه استفاده کنید!
پسنوشت: نمایشگاه کتاب تهران، شبستان، انتهای راهروی۱۹ غرفهی۴۳ (درضمن اگر دنبال غرفهی امیرکبیر میگرید روبروی غرفهی ماست!) منتظر حضورتان هستیم. نشر سپیدهباوران.
در ضمن امسال با عناوینی تازه و جذاب میزبانتان شدهایم:
هی شعر تر انگیزد (طنز امروز۰۵)/سعید بیابانکی
داشت عباسقلی خان پسری (طنز امروز۰۴)/نسیم عربامیری با مقدمهی ابولفضل زرویی نصرآباد
انجیل به روایت جلیل(شعر امروز۲۵)/جلیل صفربیگی
در آستانه تازه شدن (۱۰۰رباعی امروز)/به کوشش سیدعلی میرافضلی
** آنان که عجله داشتهاند و مثل این بچهمثبتها خواستهاند خودشان را اول وقت به آنجا برسانند که هیچ! اما اگر قرار است راهی سفر به مقصد نمایشگاه کتاب تهران باشید یا الان در راهید خوب گوش سپارید تا بعدا گلایه نکنید که چرا نگفتی؟!
** پیش از شروع هر کاری باید نیت کنید! خودتان هم خوب میدانید که اگر نیتتان درست نباشد ضرر میکنید! نیتتان را هم اصلا لازم نیست به زبان بیاورید فقط تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید که چرا به نمایشگاه میروید؟ اگر برای خورد و خوراک است که حسابی ضرر کردهاید. چون واقعا ساندویچهای آنجا یا حتی پلوخورشتهایش به طی مسافت ۲۰۰۰کیلومتر نمیارزد! آدم برای شکمش نهایتا میرود شاندیز نه بیشتر!
اگر برای تخفیف میروید هم بنده به عنوان نویسنده جاکتابی حساب کردهام که اگر کمتر از ۵۰۰هزار تومان کتاب بخرید هم ضرر کردهاید. خودتان بنشینید پای حساب و کتاب متوجه عرض بنده خواهید شد. تازه اگر در این وانفسای بازار کتاب سراغ یک کتابفروشی بروید و اینقدر از او خرید کنید مطمئن باشید اگر ذوقمرگ نشود همان اندازه بهتان تخفیف خواهد داد!
اما اگر عجله دارید تا تازههای کتاب را ببینید و نمیتوانید صبر کنید تا کتابفروش شهرتان آن را بیاورد که خوب جای اعتراضی وجود ندارد، چون عجله را که نمیشود کارش کرد!
اما اگر به نیت تفریح میروید نمایشگاه هم که معلوم میشود دلتان خوش است! به قول حضرت سعدی:
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو بیا قدم به چشم من نِه، بنشین کنار جویی!
تصویری از غرفهی نشر سپیدهباوران پیش از افتتاح نمایشگاه
** آنقدر این نیت را کش دادیم که نمایشگاهمان قضا شد! آقا کلا بیخیال! وسواس را کنار بگذارید و حتما نمایشگاه بیاید. به هرحال از قدیم گفتهاند: «کاچی بِه از هیچی» اما سریع و تند این نکتهها را هم خدمتتان عرض کنم که مخاطب محترم کتابخوان جیمدوست آن جا از دستمان نرود! اول اینکه؟ آنجا وقتتان را جلوی هر غرفهای تلف نکنید؛ مگر اینکه پاهای آهنینتان را با خود برداشته باشید و همچنین خورد و خوراک لازم برای یک هفته را به همراه آورده باشید.
بهتر است برای جلوگیری از اتلاف وقت، قبلا فهرستی از کتابهای مورد نظرتان و همچنین ناشران آنها و همچنین ناشرانی که به کتب آنها علاقه دارید تهیه کنید و بعد در روزهای اول نمایشگاه، که سر راهنمایان نمایشگاه خیلی شلوغ نیست، از ایشان نشانیشان را بگیرید!
** حالا که اینقدر به خودتان زحمت سفر دادهاید لااقل بروید سراغ کتابهایی که تهیه آنها در کتابفروشیهای شهرتان مقدور نبوده تا زیره به کرمان نبرده باشید!
** اگر کمی قدر حساب و کتاب باشید میتوانید به راحتی محاسبه کنید که تخفیف ناشران در نمایشگاه کتاب و حتی تخفیفی که خود نمایشگاه –به صورت بنکارتبه دانشجویان و... با هزار زحمت و مکافات میدهد- و آخر هم با ترافیک پایانههای آنجا به زور باید از آن استفاده کنید اصلا به این نمیارزد که حلقههای توزیع را در هر شهری که هستید ضعیفتر و نحیفتر کنید و بازارشان را تا با خرید یکساله خود کساد کنید. زیرا بعدا کتابهایی را که به صورت فوری لازم دارید نمیتوانید از آن کتابفروش بیچاره تهیه کنید!
** حال و هوای نمایشگاه را خوب بررسی کنید تا حال و هوا و وضعیت بازار نشر دستتان بیاید. بعد بنشینید و یک دل سیر گریه کنید!
** گریه چرا؟!! وقتی کتابهای نمایشگاه را از لحاظ محتوا به صورت کمی بررسی کنید و ببینید که اینهمه کتاب بیفایده، بله دقیقا کتاب بیفایده، در این نمایشگاه وجود دارد و جای اینهمه کتاب خوب خالی است، میبینید که دهر بر مدار سفلگان و کتابهایشان میچرخد! گو اینکه محتوای این کتابها اینقدر تکراری باشد. مثلا وقتی دقت کنید میبینید که در این نمایشگاهی که یکوجب جایش اینقدر ارزش دارد، شونصد جلد کتاب درباره اینکه چگونه نوک بینیتان را تیز کنید، پیدا میشود.
** حتما از زمان مسافرتتان برای مطالعه استفاده کنید!
در ضمن امسال با عناوینی تازه و جذاب میزبانتان شدهایم:
هی شعر تر انگیزد (طنز امروز۰۵)/سعید بیابانکی
داشت عباسقلی خان پسری (طنز امروز۰۴)/نسیم عربامیری با مقدمهی ابولفضل زرویی نصرآباد
انجیل به روایت جلیل(شعر امروز۲۵)/جلیل صفربیگی
در آستانه تازه شدن (۱۰۰رباعی امروز)/به کوشش سیدعلی میرافضلی
۹۱/۰۲/۱۵