جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

نگذاریم دل‌مان به بی‌حاصلی یک فصل دچار شود!

يكشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۰، ۰۸:۰۶ ب.ظ

پیش‌نوشت: این یادداشت -که قرار بود 91 کلمه‌ای باشد- را برای جیم نوشتم اما به خاطر دیرمطلع شدنم و به طبع آن دیر ارسال کردنش، در جیم منتشر نشد.

خدا را شکر، امسال مشهد شاهد زمستان و سرمایی پایدار بود. ای بسا عده‌ای از این سرما دل‌خسته شدند؛ غافل از این‌که این سرما و این زمستان باعث بهاری دل‌چسب‌تر خواهد شد. اما چه خوب است اگر ما هم فصل دل‌مان را قدری تغییر دهیم. گاهی روح‌مان از این همه یخ‌زدگی آزرده می‌شود و ما کاری به کارش نداریم! گاهی دل حتی دچار ملال باران‌های متوالی می‌شود و گاهی خسته از پاییزهای طولانی. اگر بارانی است قدری خورشید بتابانیم‌اش و اگر دیری است که باران نخورده، کمی ببارانیم‌اش. نگذاریم که دل‌مان به بی‌حاصلی یک فصل دچار شود!



زهیر قدسی


پس‌نوشت: این عکس را که همین امروز گرفته‌ام، به ضمیمه‌ی این یادداشت در جاکتابی قرار داده‌ام، و قبول دارم و معترفم که نسبت به عرف جاکتابی شاید نامتعارف باشد (و بوی خودپسندی دهد!)، اما اعتراف می‌کنم در این عکس -که کیفیت مناسبی هم ندارد- بی‌تعارف چیزی که مهم نیست خود بنده است. این عکس گوشه‌ای دل‌چسب و دل‌نشین از منزل کوچک‌مان است که به حسن سلیقه همسرم آراسته شده.

و اما پاسخ این‌که بنده در این عکس چه می‌کنم، ساده است! جامه‌ای که همسرم با تمام مشغله‌های متعدد و گوناگون بی‌آن‌که توقعی از او داشته باشم برایم دوخته -که در اصل جامه‌ی ستّاری اوست؛ که بر پیکر پرعیب بنده پوشانیده. خدا خیرش دهد!

حیف که این لباس زیبا در این عکس چندان که باید جلوه نمی‌کند. شاید بعدتر عکسی باکیفیت‌تر از آن را در جاکتابی قرار دادم (قابل توجه جامعه‌ی نسوان که دنبال مدل لباس می‌گردند [نیشخند] ).

سال جدید بر همه خجسته و مبارک باد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۲/۲۸
زهیر قدسی

نظرات  (۲۱)

پیشاپیش سال نو مبارک
پاسخ:
ممنون، همچنین بر شما.
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۰۱:۰۰ مهدی ابراهیمی
سلام
این که می گن زن وشوهر باید لباس هم باشند ؛ همین جاست...
لباس نو مبارک! نظر نوشتم که بدانی آمدم!
پاسخ:
سلام و تبریک. ممنون و عرض ارادت! نمی‌دانم آخر به کتاب آفتاب تشری‌فرما شدید یا نه؟!
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۱۰:۱۸ صید قزل آلا در مدرسه
انصافاً گوشه‌ی دل‌چسب و دل‌نشینی ست
خدا به شما و همسر محترمتان طول عمر و عافیت عنایت کند
لباس هم که بسیار زیبا و برازنده است
خوش به حال شما که همسری توانمند و با سلیقه دارید
.
.
.

سال نو مبارک


پاسخ:
این آخر سالی همین‌طور توفیق پی در پی است که به این وبلاگ حقیر از سوی شما و دیگر دوستان باریدن گرفته، ممنون از لطف شما، سال نو پیشاپیش مبارک!
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۱۹:۳۷ مییییییییییلاد
به به !به به! ماشالا عکسات زمین تا آسمون با هم فرق دارند! قدر خانومتو بدون!ماشالا مادر بنده که زمانی یک پاخیاط بودند،الان درز جورابمو به چه فضاحتی خودم باید بدوزمش.....قدر بدون ای آقا زهیر....
پاسخ:
ممنون از لطف شما! سعی می‌کنم قدرشون رو بدونم، شما نگران نباش! اما حتما شما یه زمانی قدر مادرتونو ندونستی که حالا به چه فضاحتی باید چنین کنی!
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۳:۲۹ زندگی دوباره
جالب بود و خارج ا روال همیشگی . به همسر مهربان و با سلیقه سلام برسانید.
یا علی
پاسخ:
ممنون، چشم. سال نو مبارک!
سلیقه خانمت بیشتر اونجا نمود پیدا کرده که شما رو انتخاب کرده!
پاسخ:
ممنون از لطف شما آقا علیرضا! خدا را به خاطر این بصیرتی که به شما داده شکر کنید؛ سال نو مبارک!
سلام!
فکر نمی کردم اینطوری غافل گیر بشم، هیچ کدام از جنبه های این پست به جاکتابی نمی خورد! خیلی تعجب کردم
گل های فوق العاده زیبا هستند...فوق العاده
کلی اخسن الحال شد احوالمان وقتی دیدیم
به شما به خاطر این همسر نمونه و با سلیقه تبریک میگم
عیدتون مبارک
پاسخ:
علیک سلام! ممنون از لطف شما. انشالا سال خوب و مبارکی داشته باشید.
۰۳ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۱۵ میییییییییلاد
نه بابا!زمان خیاط بودن مادر ما،ما هنوز 2فندق بودیم.....
راستی یک چیزی...ببین..من اصلا باور نمی کنم که سعید برند با اون قیافش،اون انگشتر غقیقش...اون ریشش....اون قیافه ی مظلوم و معصومش....آخه چطوری همچین شخصیت طنزی داره..آخه من همونطورکه گفتم باهاش دوست بودم...هرچند کوتاه اما بازم با هم خیلی جیک 2 جیک شده بودیم....بماند که چرا دیگه نیستیم....اصلا نمی فهمم....آخه کجای این باطن با این ظاهر جور در میاد؟
پاسخ:
قیافیه‌ی برند چندان هم مظلوم به نظر نمیاد، نمی‌دونم چطور به نظر مظلوم دیده میشه! ولی پسر خوبیه.
۰۳ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۴۰ میییییییلاد
زهیر جان میشه ازت خواهش کنم امیرخانی هر وقت می خواست بیاد مشهد به من بگی؟راستی تو کیا ج هستی؟ما قراره یک بازدید داشته باشیم....
پاسخ:
باشه اگر یادم بود خبرت میکنم. من فقط اگر جلسه‌ای باشه جیم هستم.
جامه ی ستاری یعنی چی؟
پاسخ:
جامه ستاری یعنی جامه‌ای که عیب‌های آدم را بپوشاند، آقا میلاد. در ضمن هروقت اومدی کتاب آفتاب خودتو حتما معرفی کن.
انشاالله سرانه مطالعه کشور بره بالا تا شما هم از این حرکت سود زیادی ببیرد

سال نو مبارک
اول سالی غافلگیر شدیم!
سال خوبی داشته باشین.
لباس فووووووووووووووووووق العاده است
۰۸ فروردين ۹۱ ، ۰۲:۱۵ یکی از بندگان خدا (سینا )
سلام تبریک سال نو + لباس جدید
یعنی لذت میبرم وقتی این شور و عشق رو میبینم که در کلامتون موج میزنه .
خدا شما رو واسه هم حفظ کند .
آرزوی عمری پربرکت و عاقبتی خیر دارم برای هردوتون :)
پاسخ:
سلام بر آقا سینای گل! مگر همین جا زیارت کنیم شما را! به خانواده سلام برسانید. مشتاق دیدارتان هستیم. ممنون از لطف و نظر شما.
۰۸ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۳۰ مییییییییییلاد
ای بابا زهیر جون کجایی داداش من؟دلمون گرفت....رفتی مسافرت نه؟خوشا به سعادتت ای زهیر خان...
۰۹ فروردين ۹۱ ، ۱۶:۵۲ میییییییلاد
یک چیزی بگم؟قالبت زشته!9ماه پیشم که اومدم همین قالبو داشتی....عوضش کن...... لـــــــــــــــــــــــطــــــــــــــــــــــــفــــــــــــــــــــــــــــا
/
http://night-skin.com/new/view/224
/http://night-skin.com/new/view/199/
http://night-skin.com/code/91.htm
http://night-skin.com/new/249/
http://night-skin.com/new/view/232/
http://night-skin.com/new/view/228/


زودهم از مسافرت بیا.......
خب بابا!بگو پس...رفتی کربلا آره؟زیارتا قبول آقا زهیر...خوش گذشت...دفعه اولت بود؟
بد نبود یک خبری میدادی ها؟این چند روزه مردم بس که اومدم وبتو دیدم آپ نشدی...
2هفته پیش فکر کنم،5 نفر2کربلا شهید شده بودن....هر 5 تاشون خانواده ی دوست بابام بودن...ترسیدم...گفتم نکنه ما هم بی برادر زهیر بشیم....خدارو شکر به سلامت رسیدی....زمینی رفتی نه؟
خلاصه که خیلی نامردی بی خبر میذاری میری....حداقل یک حلالیتی می طلبیدی نامرد...
۱۱ فروردين ۹۱ ، ۱۵:۵۹ فرزند ــــید ـعلیــ
سلام،هم وبلاگ تون وهم لباس تون خیلی قشنگه!
قدر همــــــر تون رو بدونید، خیلی خوش سلیقه و با ذوق اند!!
من از مشتری های پرو پاقرص جا کتابی جیم ام!


(اشکالی نداره تبادل لینک داشته باشیم؟)
pasyad-e-defa.blogfa.com
chazabehnews.blogfa.com
تا زنده ایم رزمنده ایم مطیع امر رهبریم ...
همسر تون خیلی زحمت کشیدند لباس زیبایی است
وبلاگ خوبی دارید .ولی جا کتابی شما کتاب های متنوعی ندارد
با احترام
پاسخ:
ممنون از لطف شما. و ممنون از نقدتون اما ای کاش می‌فرمودید که در چه جاهایی احساس عدم تنوع دارید و جای چه جور کتابایی خالیه!
۰۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۳۵ پورموسوی (دوستان طرقبه)
عجب آدمی هستی ها!!!
تخفیف که نمیدی!
عکس خودت رو هم که میزنی آدم یاد تخفیف دادن هات می افته!!
... حالا جدا از شوخی
خیلی جالبه که با این لباس هم دیدمتون
کتاب آفتاب را نیز مزین به این البسه زیبا بفرمایید و از همان اس امس هایی که گهگاهی در دوران ناپختگی کار به اینجانبان می فرستادید که فلان کتاب را آوردیم و بهمان کتاب را هم نیز! بفرستید تا بیاییم و دست رنج همسر خوش ذوقتان را که با زحمت های فراوان توانسته اند این جامه زیبا را فراهم نمایند از نزدیک به دیده چشم بینیم و البته با آن لباس که در تن شماست یک عکس یادگاری بگیریم نه خود شما!!!
موفق باشید و کتابخوان
پاسخ:
بس است؟!
دلهایتان بهاری...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی