جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

ابوالمشاغل / نادر ابراهیمی

سه شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۰، ۰۵:۰۲ ب.ظ

پیش‌نوشت: پیش‌تر در همین ستون جاکتابی ابن مشغله مرحوم نادر ابراهیمی را معرفی کرده‌ام و خدا می‌داند که پس از خواندن این کتاب و کتاب ابوالمشاغل او، هرکه از من راهنمایی خواسته تا کتابی جذاب و خوب به او معرفی کنم، نظرم اول بسوی این دو کتاب حکیمانه بوده است. امیدوارم که حتما بخوانید و لذت ببرید.

پیکار با پیکره‌ی زندگی


*قبل از هر سخن اجازه می‌خواهم این‌بار کمی راحت‌تر در جاکتابی بنویسم. کمی دورتر از شخصیت نویسنده‌ای که هربار سعی می‌کند با معرفی یک کتابِ خوب عادت خوب مطالعه کردن را در میان دیگر عادت‌های‌مان قرار دهد. حقیقت آن است که هرکتابی به هر کسی قابل پیشنهاد نیست و این دلایل واضحی دارد که از ذکر آن‌ها چشم‌پوشی می‌کنم. اما برخی کتاب‌ها تقریبا از این قاعده مستثنایند. این کتاب‌ها قاعدتا از سرریز شدنِ احساس جوشان یک نویسنده پخته شکل گرفته‌اند و از لحاظ تعداد، حتی در میان کتب مشهور، کم‌پیداترند. متقابلا خالقان این آثار هم، مرواریدی را می‌مانند که از میان یک صدف در اعماق یک اقیانوس و در فشار شدید آب‌ها دیگر قابل قیمت‌گذاری نیستند .

 

*«ابوالمشاغل» از همان کتاب‌هایی است که می‌توان به هرکسی توصیه نمود. یعنی هرکسی که برای اخلاق و انسانیت ارزشی قائل است. و زنده‌یاد «نادر ابراهیمی» هم بی‌شک از آن نویسنده‌هاست که شناخت او انگیزه‌بخش است برای کسانی که دوست دارند اهل اندیشه و جهاد باشند. ابراهیمی به واقع از معدود کسانی است که خیلی دوست داشته‌ام او را از نزدیک می‌دیدم و با او دوست می‌شدم و با او ساعت‌ها سخن می‌گفتم و از او چیزها یاد می‌گرفتم. او را ندیده‌ام اما گمان قوی دارم که او جزء معدود کسانی است که –هم‌چنان که در «ابوالمشاغل»اش نوشته- از دوستانی که عقاید او را تقلید کنند و یا بخواهند عقاید خود را به او تحمیل کنند بیزار است. مسلما گزینه دوم را کسی نمی‌پسندد اما معمولا گزینه اول خیلی خوش‌آیند است برای بعضی‌ها که به جای دوست، دلقک طلب می‌کنند! احساس ابراهیمی در دوکتابش یعنی ابن‌مشغله و ابولمشاغل از صداقتی نایاب در مواجهه با خودش و دیگران برخوردار است. در نوشته‌های او طعم تلخ و مشمئز کننده تظاهر و ریا، ذائقه ذهن و عقل را نمی‌آزارد. و چندان که بخواهی از نوشته‌های او تعریف کنی و از این‌که چه چیزی در نوشته‌های او تو را این‌گونه مجذوب کرده است بنویسی، احساس ناتوانی و عجز را در خود احساس می‌کنی.

ابوالمشاغل


*ابن‌مشغله که سرگذشت پُرحادثه کاریِ نویسنده است و حکایت نپذیرفتن‌های او و تن ندادن‌های او و زیربار نرفتن‌های او، پس از سیزده سال در کتاب ابولمشاغل ادامه می‌یابد؛ پس از آن‌که به قول نویسنده لحظه‌ای می‌رفت تا باور کند که: «کشتی، به گل نشسته؛ گُل، به میوه نشسته؛ روح به عُزلت؛ و بعد از آن دیگر زندگی آرامشی خواهد یافت –نه در درون، بل به چشم. درون، همیشه آشفته، جوشان و خروشان بوده است و خواهد بود...» اما می‌بینیم آدمی که در خونش صفتی به نامِ زیرِ بار نرفتن وجود دارد، نمی‌تواند که سازگار شود با کسانی که او را سازگار می‌خواهند. من فکر می‌کنم حق نادر ابراهیمی خیلی بیش از این‌ها بوده است برای شهرت یافتن؛ اما به گمانم همین رفتار او باعث شده تا او را هنوز خیلی‌ها نشناسند.

پی‌نوشت: جای‌تان خالی، این معرفی را در عمارت ائل گلی تبریز که در میان یک دریاجه‌ی زیبا بنا نهاده شده با شرایطی سرد نوشتم. امیدوارم که سردی هوا و شور و نشاط نگارنده در آن زمان، خللی در نگارش آن ایجاد نکرده باشد!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۰۴

نظرات  (۷)

شونصد باری داداش توصیه کردش که بخونمش... اما!
پاسخ:
اما... شونصدبار تنبلی کردی!
سلام جناب قدسی! چ عجب! آپ جدید هم دیدیم اینجا
خواستم تشکر ویژه بکنم برای این پست! دلم میخواست خیی بیشتر در مورد کتابهای نادر ابراهیمی بدونم که البته شما توضیح دادین ولی دوست داشتم کتابهاش رو حلاجی کنن برام
شاید باورتون نشه وقتی اون بالا اسم نادر ابراهیمی رو شنیدم چ ذوقی کردم از اینکه این پست شما در مورد ابراهیمیه!
باز هم ممنون... اینم اعتراف کنم که در نمایشگاه کتاب، بین کتابهای نادر ابراهیمی به خاطر اسم یه جورکیه(ابوالمشاغل) این رو انتخاب نکردم و یک عاشقانه آرام رو خریدم و خدا رو شکر کتاب خوبی بود برا ی آشنایی با ابراهیمی...
خیلی حرف زدم...شرمنده.
و یه نکته دیگه خیلی دوست دارم بیاین وبلاگم...نوشته هامو بخونین... در موردش نظر بدین... اشکالاتشو بگیرین... به شما به چشم یک استاد نگاه میکنم
ممنون از لطفتتون
پاسخ:
خوشحالم که به کتاب‌های این نویسنده علاقه‌مندید. متاسفانه من هنوز «یک عاشقانه‌ی آرام» رو هنوز نخوانده‌ام. اما به وبلاگ‌تان هم چندباری سر زدم. اگر بتونم و حرفی داشته باشم حتما براتون می‌گذارم اما به عنوان یک خواننده نه یک استاد!!
۱۰ بهمن ۹۰ ، ۰۹:۵۵ جوجه خروس از وبلاگ دنیادیده
الهی همه ترسند که فردا چه خواهد شد؟عبدالله می ترسد که دی چه رفته؟
سلام خدمت آقایی که شما باشی فرصت کافی نیست پس به این اکتفا می کنم که شماهم حق حضور در جایی که دیگر همجنسان هستند رادارین پس بیا بیا که از غافله عقبی همه هستن توام باش در وبلاگ دنیادیده/
سلام و عرض ادب

من از آثار استاد ابراهیمی (متاسفانه) فقط بر جاده های آ؛بی سرخ و آتش بدون دود رو که هیچوقت تو کتاب آفتاب یافت نشد رو خوندم! سپاس بابت این معرفی.
راستی؛ تولد گذشته تون مبارک.
پاسخ:
سلام. این کتاب احتمالا فقط ایامی که شما تشریف آورده بودید هیچ‌وقت تو کتاب آفتاب نبوده، چون اکنون مدتی مدیدی است که هست! آن ایام چاپ کتاب گویا تمام شده بود. از سپاس و تبریک‌تان ممنون.
سلام . نظری گذاشتم . اما ظاهرا ارسال نشد . میخولستم بگویمدر مورد کتاب های چخوف نازنین هم بنویسد اگر ننوشته اید و اینکه مگر میشود تولستوی یا چخوف را دوست نداشت ؟ )با توجه به پست قبلی) حتی داستان به داستان بنویسید و تحلیل کنید مثلا بانو با سگ ملوس ...
پاسخ:
ای کاش زحمت می‌کشیدید و دوباره آن نظر تایپ می‌کردید که ما این‌قدر حسرتش را نمی‌خوردیم! جواب مفصل را در وبت‌تان دادیم. (این را نوشتم که یک وقت بقیه فکر نکنند که ما پاسخ‌گو نیستیم!) انشالا اگر عمری بود در آینده‌ای نزدیک از حضرت تولستوی کتابی از کتاب‌هایی را که در ایام کنکور از او خوانده بودم را معرفی خواهم کرد.)
سلام . تشکر از جواب مفصلتان که موجزگویی را توصیه میکرد ! شما را لینک بکنم ؟ وکیلم بنده ؟
پاسخ:
سلام. ممنون، امان از عالمان بی‌عمل! بله حتما!
لینک شدید . جهت اطلاع . تشکر
پاسخ:
ممنون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی