جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

خوبی خدا / نه داستان کوتاه از نه نویسنده آمریکایی

پنجشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۰، ۱۰:۱۹ ق.ظ

۹تصویر از زندگی

*آمریکایی‌ها از لحاظ فرهنگی و مردمی وضعیت خاصی دارند. کلی آدم از نقاط مختلف جهان-که هر کدام دارای فرهنگ خاص خودشان هستند- در آن زندگی می‌کنند از چین و ژاپن بگیرید تا هند و ایران و عرب و... این‌ها همه با یک اصالتی می‌آیند اما آن اصالت‌شان رنگ می‌بازد. برای توجه دقیق‌تر به این ماجرا، به گمانم هیچ چیز بهتر از مطالعه دقیق ادبیات این کشور نیست.
*«خوبی خدا» عنوان کتابی است که ۹داستان برگزیده از ۹داستان‌نویس مطرح امروزِ آمریکا در آن جمع شده است. نویسندگانی چون: ریموند کارور(که بسیاری از نویسندگان او را مایه حیات مجدد داستان کوتاه در چند دهه اخیر می‌دانند) و هاروکی موراکامی (نویسنده و مترجمِ ژاپنی ساکنِ آمریکا که در این ستون کتاب کافکا در ساحل‌اش خدمت‌تان معرفی شد و گفته شد که این کتاب در بازار ایران نیز گرد و خاکی به پا کرده اساسی!)، جومپا لاهیری (نویسنده هندی‌تبار که کتاب مترجمِ دردهایش را حتما خدمت‌تان معرفی خواهم کرد)، شرمن الکسی (داستان‌نویس، شاعر و فیلم‌نامه‌نویس سرخ‌پوست که داستانش در این مجموعه بسیار خواندنی و زیباست) و همچنین الکساندر همن (نویسنده بوسنیایی که در سال ۹۲ به آمریکا مهاجرت کرد و او را ناباکوف جدید نامیده‌اند). داستان‌های این مجموعه، همگی جوایز مطرح داستان‌نویسی آمریکا را از آنِ خود کرده‌اند و همه در شش سال گذشته توسط ناشران آمریکایی منتشر شده‌اند. حتما حالا متوجه منظورم از مقدمه شده‌اید. این نویسندگان عزیز هر کدام مربوط به یک فرهنگ و ملتی جداگانه هستند. اما اکنون شده‌اند نویسنده آمریکایی و شاید همین ماجرا باعث رونق و تنوع بیشتر ادبیات آمریکا شده باشد، که اصل آمریکا نیز با مهاجرت شکل گرفته است. این داستان‌ها چند دسته‌اند؛ یا داستان‌هایی هستند که در کشور نویسنده رخ داده‌اند، که نشان تعلقِ خاطر نویسنده به کشور و اصالت خود است و یا داستان‌هایی هستند در حال و هوای مهاجرینی که در آمریکا زندگی می‌کنند؛ اینها هم عموما حال و هوای اعتراض در خود دارد.

نویسنده حیفش می‌آید که این ستون را با این توضیحات پُر کند اما بخشی از کتاب را به شما هدیه نکند، پس بخشی از داستان زنبورها؛ بخش اول، نوشته الکساندر همن را با هم می‌خوانیم اما خواندن همه کتاب را به همه توصیه می‌کنم:
*...پدرم فقط به چیزهایی معتقد بود که رنگ واقعیت داشت. به اخبار تلوزیون بدبین بود، چون موفقیت‌های سوسیالیسم را پشت سر هم تحویل بیننده می‌داد. مشتری پر و پا قرص پیش‌بینی وضع هوا بود. روزنامه هم اگر می‌خواند، فقط به صفحه ترحیم اعتماد داشت. اما عاشق برنامه‌های حیات وحش بود؛ چون می‌گفت وجود و مفهوم طبیعت هیچ‌وقت شک بر نمی‌دارد؛ مثلا این تصویر را که یک اژدرمار، موشی را یک لقمه چپ می‌کند یا یوزپلنگی می‌پرد پشت یک گوزن خسته و ترسیده آفریقایی، هیچ جور نمی‌شود انکار کرد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۶/۲۴

نظرات  (۱۱)

فکر می‌کنم نثرتان کمی عوض شده. راحت‌تر و خودمانی‌تر شده. شاید به خاطر معرفی "خوبی ِ خدا" باشد؛ چرا که نویسندگان امریکایی به ساده و بی‌تکلّف نویسی معروفند. (البته اگر اشتباه نکره باشم!)

یک ایراد ملّانقطی!
در ابتدای پستتان وقتی به تنوع ملیت‌ها در امریکا اشاره کردید
یا بهتر بودید این‌طور می‌نوشتید که: "از چینی و ژاپنی بگیرید تا هندی و ایرانی و عرب و..."
یا این‌طور: "از چین و ژاپن بگیرید تا هند و ایران و کشورهای عربی و..."
پاسخ:
اماتر این‌که از لحاظ معنوی و دستوری حق با شماست! این ظریف‌بینی و دقیق‌نگری‌ات از موهبت سکوت همراه با تامل و ادب توست. غبطه می‌خورم به آن!
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۱۷:۰۱ مهدی ابراهیمی
سلام. نواختیم.متشکرم
پاسخ:
از نواختن‌تان ممنون! ولی حیف که صدایی نداشت!!
سلام وبلاگتان جالب است بخصوص برای کسانی که به کتاب خواندن علاقه دارند نمیدانم ملاکتان برای انتخاب و معرفی کتاب چیست اما هر چه باشد نیکو است امیدوارم بتوانم این کتاب خوب را بخوانم من و دوستانم در دانشگاه علمی کار بردی واحد 47 یه وبلاگ راه انداختیم خوشحال میشویم ما را هم از دوستان خود بدانید و به ما سر بزنید
سلام

شما همون زهیر کلوب نیستید؟؟؟

وبتون دوست داشتنیه...یه کمم شبه وب من...یعنی وب من شبیه وب شماست...خلاصه خوشحال میشم بهم سر بزنید...

ممنون
راستی یادم رفت بگم که این کتاب رو خوندم...

خیلی قشنگه.



لینک شدین
۲۹ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۲۶ سید مصطفی خاتمی
سلام علیکم. نگاهی به رفتارهای بین‌المللی ترکیه در یادداشتی با عنوان "ترکیه، اسب تروا" در وبلاگ طاووس. یاعلی! سید مصطفی خاتمی
سلام.این کتابو خوندم و از بین داستاناش تعمیر کار پرسیوال اورت رو خیلی دوس دارم.در کل کتاب خوبیه!
پاسخ:
سلام. البته اون داستان کمی تمثیلی و غلوآمیز بود و من بیشتر داستان‌های واقعی رو ترجیح می‌دم. امیدوارم موفق باشید.
سلام
اونقدر این کتاب رو دوست دارم و براش احترام قائلم که حیفم اومد با چگامه های ناشیانه م بنوازمتون!
جالبه,شما ظاهرن از زنبورها بیش از باقی داستانها خوشتون اومده چون تو جیم و کتاب آفتاب هم از این داستان برای معرفی استفاده کردین.
مترجم دردها رو هم خیلی دوست دارم و ممنونم از اقدامتون برای معرفیش!
یکی از دلایل سفرنامه نویسی من اصرار شما بود,جالبه که همصدا نشدین و یا نخوندین.
سلام
بله حق با شماست!
اما حالم گرفته نشد!
چون همان موقع که کامنت را گذاشتم به خطای خود پی بردم! اما دیگر فرصتی برای اصلاحش نداشتم!

در مجموع شما به بنده لطف دارید
سپاس
سلام این همونیه که پدرش اخرش محو میشه؟
اگه اون باشه که خیلی نافرم خاطر خواشم
داستان همشهری زده بود....


شنیدم لیوان چای خوریتم وخم کردی بابا زاهد بابا تارک دنیا بابا متعلق به همه بابا...
دلم برا اون داداش کوچیکت تنگ شده... شمارشم یادم رفت بگیرم ازش
عجب پسر گلیه...
این را هم به واسطه معرفی حضرت عالی از خودتان خریدیم و خواندیم و لذت ها بردیم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی