جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

بودنبروک‌ها - زوال یک خاندان / توماس مان

جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۴۶ ق.ظ
زندگی، مرگ و دیگر هیچ...!

«...می‌دانید! زندگی خیلی چیزها را در دل انسان نابود می‌کند، خیلی باورها را به باد می‌دهد... دیدار دوباره! ای کاش واقعیت داشته باشد...»

*‌ این از آخرین جمله‌های اعضای باقیمانده یک خاندان بزرگ و ثروتمند آلمانی است. خانواده‌ای با نام رسمی«بودنبروک». سخن از دیدار دوباره، وقتی مرگ و زوال سایه سنگین‌اش را بالاخره بر بازمانده‌های نسلی مغرور و پرافتخار انداخته است و می‌توان به جرات گفت موجزترین مکالمه آکنده به حسرت انسانی است. انسانی که میل به جاودانگی را همواره در وجود خویش داشته است.

* «توماس مان» نویسنده آلمانی‌زبان و خالق اثر «بودنبروک‌ها» یا زوال یک خاندان و برنده جایزه نوبل سال ۱۹۲۹، در این قصه به نسبت طولانی که داستان چندین نسل را در خود جای داده با مفاهیمی چون غرور و تکبر انسانی و توهم جاودانگی دنیوی با هنرمندی بازی کرده و به مرگ نیز، شخصیتی زنده بخشیده است که انسان اگرچه در عمق وجود خویش با آن آشناست اما از آن می‌گریزد و می‌هراسد. در نیمه نخستین داستان اگرچه مرگ ردپایی کم‌رنگ از خود به جای می‌گذارد اما غلبه روح و شوق زندگی در شخصیت اصلی داستان، یعنی «توماس جوان» باعث می‌شود خواننده هم‌چنان به پایداری شکوه این خاندان امیدوار باشد اما از اواسط داستان سایه مرگ و نیستیِ زودهنگام را در این خاندان به وضوح می‌توان دید، و روح سرگردان قصه با نام رسمی مرگ و زوال پا به حریم خانواده می‌گذارد. توماس به دست خود مرگ زودهنگام را فرا می‌خواند آن هنگام که روزنه‌های روشنایی‌بخش درونش را می بندد و از اندیشیدن به جاودانگی حقیقی باز می‌ماند.


قصه اگر چه در آغاز اندکی کسل‌کننده است اما دیری نمی‌گذرد که شما با عشق‌ها و حسرت‌ها و اندوه‌ها و شادی‌های یک زندگی انسانی در زمان و مکانی غیر از اکنون روبه رو می‌شوید. فرزندان خانواده بودنبروک، که همه صاحب شخصیت‌هایی خاکستری و واقعی‌اند، هر یک نماینده نوعی تفکر انسانی است، که سرانجامی خاص خود دارد. سرانجامی که در همه آن‌ها یک احساس مشترک عمیق وجود دارد و آن حسرت توامان با میلی به دیدار دوباره است.

 شاید خواندن این بخش از مکالمات درونی توماس نیز خالی از لطف نباشد:

«...مرگ چه بود؟...پاسخ این پرسش با واژگانی حقیر و پر طمطراق بر او مکشوف نشد، پاسخ را حس کرد پاسخ در عمق جان خود او بود... مگر نه آن‌که انسان از بدو تولد به جسمی پر از اندوه و رنج پا می‌گذارد، زندان! زندان! همه جا قید و بند! انسان از میان میله‌های فردیت خود ناامیدانه به دایره تنگ امکانات بیرونی خیره می‌شود تا سرانجام مرگ از راه برسد و او را به سوی رهایی، به سوی خانه رهنمون شود...»


مشخصات کتاب:


عنوان: بودنبروک‌ها (زوال یک خاندان)

نویسنده: توماس مان

مترجم: علی اصغر حدادی

ناشر: ماهی

تعداد صفحه: ۷۸۲

قیمت: ۴۰.۰۰۰تومان


این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در: مشهد، چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی۱۴، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ (با شماره تماس ۰۵۱۱.۲۲۲۲۲۰۴) تهیه نمود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۱۴

نظرات  (۴)

یک سوال...با یک اسم جواب سوال رو بدین لطفا...بهترین رمانی که خوندین؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
زرنگی؟! سوال سخت-سخت می‌پرسی؟!
البته اصلا اهمیتی نداره ولی بهتره جواب بدین....
پاسخ:
خوب اگر اهمیتی نداره...
جواب مهم نیست ....جواب دادن مهمه....جواب بدین
پاسخ:
شاید "شرق بهشت"
مثل اینکه تجارت کتاب بهتر از مطالعه کتابه برای بعضی ها ...کتابهای چهل هزار تومنی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی