جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

اندوه جنگ / بائو نینه

سه شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۱، ۰۱:۵۰ ب.ظ

اندوهِ جنگل ارواح جیغ‌زن


* نقاطی در دنیا هست که ما فقط اسمی از آن شنیده‌ایم و خیلی حساس باشیم می‌دانیم در کدام کشور یا قاره است و چه مدل آب و هوایی دارد! یا نهایتا در فلان زمان فلان جنگ در آن روی داده...همین! خیلی هم که بشر دوست باشیم دل‌مان برای مردم بخت‌برگشته‌اش که در آن جنگ قتل عام شده‌اند می‌سوزد. مثل هیروشیما! مثل ویتنام! مثل فلسطین! اما هیچ‌گاه اندوه انسانی پشت این روی‌داد را درک نمی‌کنیم. یاد آن جمله رعب‌انگیز و تکان‌دهنده «هانس ماگنوس» در مقاله «نگاهی به جنگ‌های داخلی» می‌افتم که: «انسان‌ تنها گونه‌ای است که با برنامه و شوق و علاقه و در ابعاد گسترده برای قتل هم‌نوع خود طرح می‌ریزد، جنگ از عمده‌ترین ساخته‌های اوست.»

* اما ویتنام! آن گوشه‌ای از دنیا که همه می‌دانند زمانی با ‌سربازان آمریکایی دسته و پنچه نرم کرده و آمریکا به خاطر جلوگیری از اشاعه کمونیسم چه آتشی که بین ویتنام شمالی و جنوبی نسوزانده. اما عجیب است! این هم از مظلومیت مضاعف ملتی است که پس از 16 سال جنگ در خاک خود و کشته شدن بیش از 4 میلیون ویتنامی در شمال و جنوب در برابر تنها 58000 آمریکایی، تاریخ‌اش را همان سرباز آمریکایی بنویسد و در تمام کتاب‌ها و فیلم‌هایش مظلومیت و مصائب و زجرهای سربازان آمریکایی به تصویر کشیده شود. بدترین ظلم به ملتی کتمان مظلومیت آن است و بدتر از آن وارونه جلوه دادن آن!!!


* «بائو نینه»، نویسنده رمان «اندوه جنگ» که به گفته منتقدان «اولین اثری است که از منظر نیرو‌های ویتنامی به جنگ نگاه می‌کند»، در 17 سالگی وارد ارتش شد و در شمار ده تنی بود که از میان 500 نفر تیپ بیست و هفتم جوانان که در 1969 به جنگ اعزام شدند جان سالم به در برد. شاید این حضور طولانی در جنگ و لمس آلام و درد‌های عمیق جنگ از نزدیک، رمان او را بی‌نهایت باورپذیر و تلخ کرده است. اگر چه او ادعایی ندارد که همه وقایع رمان را بر اساس واقعیت نوشته اما نمی‌توان اندوه جاری در داستان را تنها زائیده ذهن نویسنده دانست. «نینه» در اندوه جنگ یک سرباز ویتنامی سرخورده را به تصویر می‌کشد که که زندگی او تجسمی است از همه ضربات مهلک جنگ بر پیکره روح انسانی اجتماع، همان که عوارض جنگ می‌نامندش، روانی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ...و بدتر از همه مرگ باورهای انسانی و عاشقانه.


*«...آن‌چه که باقی می‌ماند اندوه بود، اندوهی عظیم، اندوه زنده ماندن، اندوه جنگ. اما برای هوآ و بی‌شمار هم‌رزمان عزیز او، سربازان عادی بی‌نام ونشان، آن‌ها که برای دیگران و برای ویتنام از خود گذشتگی کردند، نام ویتنام را سرافراز کردند و تصویر زیبایی برای مقاومت ترسیم کردند، جنگ چیزی نبود جز واقعه‌ای وحشتناک و وحشیانه.»


انتشارات افق /264صفحه / چاپ یکم 1390 / قطع رقعی/ 5200تومان

این کتاب را می‌توان از فروشگاه کتاب آفتاب واقع در چهارراه شهدا، روبه‌روی شیرازی14، پاساژ رحیم‌پور، انتهای پاساژ با شماره تماس 0511.2222204 تهیه نمود.



پی‌نوشت: متاسفانه دچار قصه‌ی غم انگیزی شدیم و احتمالا تا اول مهرماه از اینترنت در منزل محروم باشیم. ببخشید و صبر بفرمایید این‌همه دیرآپی را!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۸

نظرات  (۵)

خدارا خوش میاد
نه واقعا خدا را خوش میاد اینهمه دل آدم را آب میکنید کتاب را بخواند
درحالی که نه وقتش را دارد نه کتابش را!!
خدا کند هرچه زودتر از بی اینترنتی در بیایید که رنج عظیمی است!
پاسخ:
در ضمن از رنج بی‌اینترنتی درآمدریم!
شارژ تون تموم شده ؟
من پول نداشتم قرار بود مهر شارژ اینترنت ندم !!! بعد یک پروژه خورد بهم که شارژ اینترنت رو که می خواستم ندم رو تازه بیشتر هم پول دادم بیشتر شارژ کردم
میگن هیشکی از آینده اش خبر نداره همینه !!


پاسخ:
قراردادمان یک‌ساله‌ام تمام شد اما مشکل پول نبود، مشکل شرکت محترم صبانت بود که گویا برایش سنگین بود و تحمل‌ناپذیر که مشتریش بپرد و برود سراغ شاتل! حالا نمی‌دانم شاتل آش دهن‌سوزی هست یا نه؟! اما صبانت برای این‌که خط تلفن را تخلیه کند قریب به ۲۰روز معطل‌مان کرد! خدا خیرشان دهد!
۰۲ مهر ۹۱ ، ۲۱:۴۸ فانوس دریایی
"سقف آرزوهایت را تا جایی بالا ببر که بتوانی چراغی به آن نصب کنی"

سلام برادر
روزگارت خوش
۰۶ مهر ۹۱ ، ۱۷:۳۴ فانوس دریایی
حال همه ی ستاره ها بد می شد

یک دسته کبوتر از دلم رد می شد

وقتی که دلم هوای باریدن داشت

هرجا که نشسته بود, مشهد می شد


السلام علیک یا مولای یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا

========================================
سلام
میلاد سلطان سریر ارتضا بر شما مبارک
یاعلی مدد
۰۶ مهر ۹۱ ، ۲۳:۰۰ توت فرنگی
شاتل بدی نیست
البته من تجربه ندارم واسه من صبانت هست حالا یک چیزی من خونمون واسه مرکز استقلال هست هم یک روز از اتمام شارژ تموم میشه تندی خطم رو می زارن واسه تخلیه نه اینجا شلوغــــــــــــه واسه همین می خوان تندی تخلیه کنن.
به هر حال شاتل هم چند تا از دوستان دارن نسبت به صبانت رازی ترن ایشاا... شما هم رازی باشید ازش
پاسخ:
حالا کامپیوترم خراب شده و نمی‌دانم چه م..گشه! بالا نمی‌یاد!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی