جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

آرشیو کتاب‌نویسی‌هایمان در جراید مختلف

جاکتابی

جاکتابی عنوان ستونی است که نخستین‌بار در تاریخ بیست و هفت تیرماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت خورشیدی در صفحه چهاردهم جیم از ضمیمه‌ی جریده‌ی یومیه‌ی خراسان به طبع ‌نگارنده (زهیر قدسی) رسید و الی زماننا هذا به طبع می‌رسد. (برگرفته از مطلع الوبلاق/ پست شماره ۱) و اکنون دیر زمانی است که میزبان بازنشر معرفی‌های من و همسرم (الهام یوسفی) در جراید مختلف است.

راهنمای زائران نمایشگاه کتاب تهران!

جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۹:۴۵ ب.ظ
پیش‌نوشت: خلاصه‌ای از متن پیش رو در شماره‌ی دیروز جیم منتشر شد. به عبارت دیگر آن‌چه در زیر آمده نسبت به آن‌چه دیروز در جیم منتشر شده کامل‌تر است؛ به عبارت دیگر لطفا آن‌چه در زیر آمده را بخوانید زیرا آن‌چه دیروز خوانده‌اید (خوانده‌اید؟) ناقص بوده و این متن کامل. به عبارت دیگر...!



** آنان که عجله داشته‌اند و مثل این بچه‌مثبت‌ها خواسته‌اند خودشان را اول وقت به آنجا برسانند که هیچ! اما اگر قرار است راهی سفر به مقصد نمایشگاه کتاب تهران باشید یا الان در راهید خوب گوش سپارید تا بعدا گلایه نکنید که چرا نگفتی؟!


** پیش از شروع هر کاری باید نیت کنید! خودتان هم خوب می‌دانید که اگر نیت‌تان درست نباشد ضرر می‌کنید! نیت‌تان را هم اصلا لازم نیست به زبان بیاورید فقط تکلیف‌تان را با خودتان مشخص کنید که چرا به نمایشگاه می‌روید؟ اگر برای خورد و خوراک است که حسابی ضرر کرده‌اید. چون واقعا ساندویچ‌های آنجا یا حتی پلوخورشت‌هایش به طی مسافت ۲۰۰۰کیلومتر نمی‌ارزد! آدم برای شکمش نهایتا می‌رود شاندیز نه بیش‌تر!


اگر برای تخفیف می‌روید هم بنده به عنوان نویسنده جاکتابی حساب کرده‌ام که اگر کمتر از ۵۰۰هزار تومان کتاب بخرید هم ضرر کرده‌اید. خودتان بنشینید پای حساب و کتاب متوجه عرض بنده خواهید شد. تازه اگر در این وانفسای بازار کتاب سراغ یک کتابفروشی بروید و این‌قدر از او خرید کنید مطمئن باشید اگر ذوق‌مرگ نشود همان اندازه به‌تان تخفیف خواهد داد!


اما اگر عجله دارید تا تازه‌های کتاب را ببینید و نمی‌توانید صبر کنید تا کتابفروش شهرتان آن را بیاورد که خوب جای اعتراضی وجود ندارد، چون عجله را که نمی‌شود کارش کرد!


اما اگر اصلا شهرتان کتابفروشی درست درمانی ندارد که بتوانید کتاب‌های دل‌خواه‌تان را از او تهیه کنید لطفا به مسئولان فرهنگی‌مان گزارش دهید، تا اگر از دیدن این‌همه جمعیت در نمایشگاه تهران ذوق‌زده شده‌اند، ذوق‌زدگی‌شان قدری فرو بنشیند و شاید هم خدای ناکرده قدری دچار تالم و اندوه شدند و نم اشکی بر چشمان‌شان نشست!


اما اگر به نیت تفریح می‌روید نمایشگاه هم که معلوم می‌شود دل‌تان خوش است! به قول حضرت سعدی:
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو بیا قدم به چشم من نِه، بنشین کنار جویی!


تصویری از غرفه‌ی نشر سپیده‌باوران پیش از افتتاح نمایشگاه

** آن‌قدر این نیت را کش دادیم که نمایشگاه‌مان قضا شد! آقا کلا بی‌خیال! وسواس را کنار بگذارید و حتما نمایشگاه بیاید. به هرحال از قدیم گفته‌اند: «کاچی بِه از هیچی» اما سریع و تند این نکته‌ها را هم خدمت‌تان عرض کنم که مخاطب محترم کتاب‌خوان جیم‌دوست آن جا از دست‌مان نرود! اول این‌که؟ آنجا وقت‌تان را جلوی هر غرفه‌ای تلف نکنید؛ مگر این‌که پاهای آهنین‌تان را با خود برداشته باشید و همچنین خورد و خوراک لازم برای یک هفته را به همراه آورده باشید.


بهتر است برای جلوگیری از اتلاف وقت، قبلا فهرستی از کتاب‌های مورد نظرتان و همچنین ناشران آن‌ها و همچنین ناشرانی که به کتب آن‌ها علاقه دارید تهیه کنید و بعد در روزهای اول نمایشگاه، که سر راهنمایان نمایشگاه خیلی شلوغ نیست، از ایشان نشانی‌شان را بگیرید!


** حالا که این‌قدر به خودتان زحمت سفر داده‌اید لااقل بروید سراغ کتاب‌هایی که تهیه آن‌ها در کتابفروشی‌های شهرتان مقدور نبوده تا زیره به کرمان نبرده باشید!


** اگر کمی قدر حساب و کتاب باشید می‌توانید به راحتی محاسبه کنید که تخفیف ناشران در نمایشگاه کتاب و حتی تخفیفی که خود نمایشگاه –به صورت بن‌کارتبه دانشجویان و... با هزار زحمت و مکافات می‌دهد- و آخر هم با ترافیک پایانه‌های آنجا به زور باید از آن استفاده کنید اصلا به این نمی‌ارزد که حلقه‌های توزیع را در هر شهری که هستید ضعیف‌تر و نحیف‌تر کنید و بازارشان را تا با خرید یک‌ساله خود کساد کنید. زیرا بعدا کتاب‌هایی را که به صورت فوری لازم دارید نمی‌توانید از آن کتابفروش بیچاره تهیه کنید!


** حال و هوای نمایشگاه را خوب بررسی کنید تا حال و هوا و وضعیت بازار نشر دست‌تان بیاید. بعد بنشینید و یک دل سیر گریه کنید!


** گریه چرا؟!! وقتی کتاب‌های نمایشگاه را از لحاظ محتوا به صورت کمی بررسی کنید و ببینید که این‌همه کتاب بی‌فایده، بله دقیقا کتاب بی‌فایده، در این نمایشگاه وجود دارد و جای این‌همه کتاب خوب خالی است، می‌بینید که دهر بر مدار سفلگان و کتاب‌هایشان می‌چرخد! گو این‌که محتوای این کتاب‌ها این‌قدر تکراری باشد. مثلا وقتی دقت کنید می‌بینید که در این نمایشگاهی که یک‌وجب جایش این‌قدر ارزش دارد، شونصد جلد کتاب درباره این‌که چگونه نوک بینی‌تان را تیز کنید، پیدا می‌شود.


** حتما از زمان مسافرت‌تان برای مطالعه استفاده کنید!


پس‌نوشت: نمایشگاه کتاب تهران، شبستان، انتهای راهروی۱۹ غرفه‌ی۴۳ (درضمن اگر دنبال غرفه‌ی امیرکبیر می‌گرید روبروی غرفه‌ی ماست!) منتظر حضورتان هستیم. نشر سپیده‌باوران.

در ضمن امسال با عناوینی تازه و جذاب میزبان‌تان شده‌ایم:

هی شعر تر انگیزد (طنز امروز۰۵)/سعید بیابانکی
داشت عبا‌س‌قلی خان پسری (طنز امروز۰۴)/نسیم عرب‌امیری با مقدمه‌ی ابولفضل زرویی نصرآباد
انجیل به روایت جلیل(شعر امروز۲۵)/جلیل صفربیگی
در آستانه تازه شدن (۱۰۰رباعی امروز)/به کوشش سیدعلی میرافضلی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۱۵
زهیر قدسی

کتاب‌خوانی

نظرات  (۱۴)

چو2ری از این شیکلکا بذارم برا دادن جواب کامنت ها و پست هام؟
پاسخ:
نمی‌دونم!
هییییییییی
نشد که بشه:(
پاسخ:
چرا؟!
۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۰۸ صید قزل آلا در مدرسه
غرفه تون/مون پس از افتتاح نمایشگاه خیلــــــــــــــی زیباتر و شکیل تر شده. انشاالله بزودی عکسهاش رو میگذارم...

جای دوستم و شما هم حسابی خالیه ها!
۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۰۹ صید قزل آلا در مدرسه
در ضمن انتهای راهروی 19 غرفه 43 (روبه روی انتشارات امیرکبیر)
ما فردا خواهیم آمد!
پاسخ:
خوش می‌آیید!
سلام و احترام
کتابفروشیِ شهر ما همچون آفتاب می درخشد(!) و ما برایمان مسئله ای نیست که حفره های گروس عبدالملکی که یک سال پیش در چنین روزی در نمایشگاه جولان می داد را تازه همین دو هفته پیش زیر سقف آفتاب رویت کردیم، حتی اینکه نیم سال است پیگیریمان برای خشم و هیاهوی فالکنر به هفته و ماه بعد موکول میشود هم نمیتواند عزم راسخمان را برای ماندن و خرید از کتابفروشیِ شهرمان و خشنودیِ کتابفروش محترم مخدوش کند.
(بر همه هم واضح و مبرهن است که اصلا دلمان برای نمایشگاه پر پر نمیزند و هوایِ بوی کتاب تازه در مصلی نکرده ایم و تومار هم ننوشته ایم از کتابهای دلخواهمان، پایبندیمان به اینجا هم برای نداشتن رفیق و همراه پایه نیست که بند کفشهایش را برای یک هفته نمایشگاه گردی محکم کند و همراهیمان کند..!!)
پاسخ:
به هرحال ممنون که مشکلات آفتاب را تحمل می‌کنید! ولی گمان نکنم که برای خشم هیاهو وعده‌ای داده باشم؟ یا نکند آقای امید وعده کرده‌اند؟!
ب خاطر مخ دوستان مسئول!
دقیقا شد وسط روز امتحان
ولی واقعا اگر رفتید بیارید کتاب های نایاب رو ! من امسال به خاطر کتاب حمید ضیایی که فقط نشر توسعه کتاب ایران (تکا) داشت مجبور شدم به یکی رو بندازم و بگم برام از تهران بیاره، در صورتی که سر و ته کتاب هم 2000 تومن هم نمیشد
چرا مشهد نداره این امکانات رو؟ چرا واقعا؟ مگر اینجا پایتخت معنوی نیست؟ اشکال کجاست؟ وقتی نمایشگاه تهران رو با مشهد مقایسه می کنم حتی در عکس گریه ام می گیره ...
دلم می گیره از این همه امکانات که باید دقیقا دست خیلییییییی از مردم ازش کوتاه بشه
...
پاسخ:
حق با شماست!
من خواستم بیام منتها کنکور مانع شد ضمنی که فعلا نیاز به کتاب ندارم تازگی رفتم واسه انجام یک عدد پروژه دو تا کتاب خریدم به قیمت 24 هزار تومان نا قابل کلی غصه خوردم واسه بابام طفلی

مشکل اینجاس که همین شونصد تا مدل کتاب که می فرمایید بله هست ولی به عنوان مثال من از این دو تا کتاب دو فصل از یکیش به دردم خورد یک فصل از اون یکی ولی محتوات این یکی با اون یکی تطابق نداشت واسه همین مجبور شدم جفتش را بخرم ...

تازه می خواستم یکی دیگه هم بخرم ولی روم نشد خدا وکیلی، بابام ورشکست میشد.

اما واسه معرفی کتاب ها من راستش نمی تونم نظر بدم چون گفتم که تو عالم دیگه ای هستم ، بیشتر نظریات من راجع به معرفی کتاب و اینا به درد بایت می خوره تا جیم

ولی یک سری رفتم نسشتم یک رمانی خوندم به اسم " یاسمین " اینم PDF بود. اون موقع هنوز چشام مشکل نداشت حالا به سختی می خونم واسه همین مجبورم برم بعضی کتاب ها رو بخرم.

یک کتابی هم خوندم به اسم " آیا تو آن گمشده ام هستی ؟ " نویسنده اش هم باربارا دی انجلیس بود بد نبود یک سری چیزایی رو از کتابش یاد گرفتم الآن نصفیش یادم نیس

حالا باز میام باقی کتاب هام رو که خوندم و جنبه عمومی داره رو می گم خدمت تون.
سلام
One- inert
وقتی کار مخ بشه سوت کشیدن!
پست جدیده!خوشحال میشم نظرتون رو بدونم؟
واقعا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فکر نمی کردم دقیق باشه خودم احساس می کنم وقتی دارم یک چیزی را برای کسی توضیح میدم خیلی گنگ و نا مفهوم واسش می گم
خوبه خداروشکر شما با توضیحاتم مشکلی نداشتید جای بسی مباهات می باشد
شک نکنید که تعریف بود و بدون اغراق.
خیر، شما وعده ای ندادید، اصولا وظیفه ی خطیر وعده دهی به دوستان دیگری محول شده نه کتابفروشان... .
چهار یا پنج بار در این نیم سالی که عرض کردم پیگیرش شدم و آقای امید گفتن که می رسه ان شاءاله.
برای خوانش مجددش (شما بخوانید پنجم!) مشتاق بودم که خدا را شکر یافت شد.
پاسخ:
انشاالله پس از نمایشگاه خبرهای خوبی میرسه؛ در ضمن انشااله میزبان قیدار امیرخانی هم تا سه روز دیگر خواهیم بود.
یک سوال مگه تو 2 ی کتاب آفتاب نیستی/
پس این نشر سپیده باوران چیکارس؟
پاسخ:
کتاب آٰفتاب نام پخش و فروشگاهمونه و سپیده‌باوران اسم نشرمون!
بلی نه مباهات واسه من که شما اولین کسی هستید که توضیحات من واستون خوب بوده
۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۲:۴۱ دکتر کتابفروش
حتما نکته هایی که پیرامون کتابفروشی های شهرتان گفته شده رو رعایت کنید حیف که کتابفروشی‌های شهرتان خالی باشد!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی